گنجور

شمارهٔ ۱۵۱

ای لبت زنده کرده نام مسیح
به روان بخشی کلام فصیح
چهره‌ای داری از شراب صبوح
همچو خورشید نیم‌روز صبیح
هرچه می‌خواهی از جفا میکن
که صبیحی و نیست از تو قبیح
از شکر خوش‌ترست و شیرین‌تر
سخن تلخ از آن لبان ملیح
دیشبت به رکنابه بود مدار
کرده‌ای امشب آن کنابه صریح
از تو مائیم خسته و بیمار
دگران جمله سالمند و صحیح
آن صنم می‌زند خدنگ جفا
محتشم دست و پا چو صید ذبیح

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای لبت زنده کرده نام مسیح
به روان بخشی کلام فصیح
هوش مصنوعی: لب‌های تو مانند نام مسیح، جان تازه‌ای به کلام زیبا و روان بخشیده‌اند.
چهره‌ای داری از شراب صبوح
همچو خورشید نیم‌روز صبیح
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند شراب صبحگاهی است و درخششی دارد مانند نور خورشید در اوج روز.
هرچه می‌خواهی از جفا میکن
که صبیحی و نیست از تو قبیح
هوش مصنوعی: هرچقدر که می‌خواهی با من برخورد ناپسند و بی‌رحمانه داشته باش، چون در اینجا هیچ چیز از جانب تو ناپسند به نظر نمی‌رسد.
از شکر خوش‌ترست و شیرین‌تر
سخن تلخ از آن لبان ملیح
هوش مصنوعی: سخن تلخ از آن لبان زیبا و دلنشین، شیرین‌تر و خوشایندتر از شکر است.
دیشبت به رکنابه بود مدار
کرده‌ای امشب آن کنابه صریح
هوش مصنوعی: دیشب در باغ رکنابه بودم و حالا می‌گویم امشب همان باغ را با وضوح و روشنی توصیف کن.
از تو مائیم خسته و بیمار
دگران جمله سالمند و صحیح
هوش مصنوعی: ما از تو خسته و بیماریم، اما دیگران همه سالم و سرحال هستند.
آن صنم می‌زند خدنگ جفا
محتشم دست و پا چو صید ذبیح
هوش مصنوعی: آن معشوق با ناز و جفا به کسی آسیب می‌زند، همان‌طور که حیوانی قربانی برای ذبح، بی‌دفاع و در دست شکارچی قرار دارد.