گنجور

شمارهٔ ۱۳۵

زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت
در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت
پیشت چو شمع اشگ بتان قطره قطره ریخت
صد آبرو در انجمنت رفته رفته رفت
من بودم و دلی و هزاران شکستگی
آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت
رفتی به مصر حسن و نرفتی ازین غرور
آن جا که بوی پیرهنت رفته رفته رفت
جان را دگر به راه عدم ده نشان که دل
در فکر نقطهٔ دهنت رفته رفته رفت
ای محتشم فغان که نیامد به گوش یار
آوازه‌ای که از سخنت رفته رفته رفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت
در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: به تدریج دل من به سمت چهره‌ات جذب شده و از بوی خوش عطر تو دور می‌شود.
پیشت چو شمع اشگ بتان قطره قطره ریخت
صد آبرو در انجمنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: همچون شمعی که اشک‌هایش به آرامی می‌ریزد، من به تدریج آبرویم را در جمع شما از دست دادم.
من بودم و دلی و هزاران شکستگی
آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: من تنها بودم با دلی پر از زخمی که به آرامی تحت تأثیر زلف‌های زیبای تو قرار می‌گرفت.
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: تو گفتی که با گذشت زمان، وقتی عمرم به پایان می‌رسد، عمر من به خاطر دیر آمدن تو کم‌کم از بین می‌رود.
رفتی به مصر حسن و نرفتی ازین غرور
آن جا که بوی پیرهنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: تو به مصر زیبایی رفتی، ولی دلبستگی‌ات را فراموش نکردی. در جایی که عطر پیرهنت کم کم در حال دور شدن است، هنوز از حس غرورت خارج نشده‌ای.
جان را دگر به راه عدم ده نشان که دل
در فکر نقطهٔ دهنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: زندگی را به مسیر نابودی هدایت کن، زیرا دل به تدریج در اندیشهٔ نقطهٔ لب‌های تو غرق شده است.
ای محتشم فغان که نیامد به گوش یار
آوازه‌ای که از سخنت رفته رفته رفت
هوش مصنوعی: ای محتشم، افسوس که صدای تو به گوش محبوب نرسید و سخنانت کم‌کم به فراموشی سپرده شد.

حاشیه ها

1394/09/08 21:12
شکر

بیت اول چی نوشته؟؟؟

1394/09/08 22:12
نا آشنا

نوشته :
زآن طره دل سوی ذقن ات رفته رفته رفت
یعنی : دل من از طرّه ی زلف تو بسوی چانه ات کشیده شد
در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت
از زنجیر گیسوی عطرآگینت به سوی چاه زنخدان تو رفت
یعنی در دام زلفت اسیر شدم و در چاه عشقت گرفتار

1398/12/02 19:03
شادی

معنی بیت پنجم چیه؟

1403/11/17 10:02
احمد توفیقی

سلام ، بنظرم تفسیر هوش مصنوعی از مصرع « در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت » دقیق نیست.

شاعر میگوید جذبه عشق عنبرین( معطر) بود و همچون رسن یا رشته ای مرا بتدریج  بسوی خود کشید و مانند کسی که در چاه افتاده گرفتار عشق تو شدم.