شمارهٔ ۱۲
بر رخ پر عرق مکش سنبل نیم تاب را
در ظلمات گم مکن چشمهٔ آفتاب را
گر به حیا مقیدی برقعی از حجاب کن
پردهٔ رخ که پیش او باد برد نقاب را
سوخته فراق را وعدهٔ خام تر مده
رسم کجاست دم به دم آب زدن کباب را
بی تو به حال مرگم و جان به عذاب میکنم
بر سرم آی و از سرم باز کن این عذاب را
گشته حجاب عارضت زلف و نسیم بیخبر
آه کجاست تا کند بر طرف این حجاب را
تا دهد از تو جراتم رخصت نیم بوسهای
یک نفسک به خواب کن نرگس نیم خواب را
دی به نیاز گفتمت بندهٔ توست محتشم
روی ز بنده تافتی بندهام این عتاب را
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر رخ پر عرق مکش سنبل نیم تاب را
در ظلمات گم مکن چشمهٔ آفتاب را
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط بر روی چهرهی زیبا و خیس از عرق، از دلتنگی و بیتابی نکشیدهام. در دل تاریکیها ناامید نشو و نور امید را گم نکن.
گر به حیا مقیدی برقعی از حجاب کن
پردهٔ رخ که پیش او باد برد نقاب را
هوش مصنوعی: اگر به حیا و شرم پایبند هستی، باید پردهٔ صورتت را کنار بزنی و چهرهات را نشان دهی، زیرا بادی که به سوی او میوزد، حجاب را از چهرهات کنار خواهد زد.
سوخته فراق را وعدهٔ خام تر مده
رسم کجاست دم به دم آب زدن کباب را
هوش مصنوعی: در انتظار فردا بودن و به خود امیدواری دادن، دردی را درمان نمیکند. هر لحظه که بگذرد، فقط موجب افزایش آتش دلتنگی و زوال امید میشود.
بی تو به حال مرگم و جان به عذاب میکنم
بر سرم آی و از سرم باز کن این عذاب را
هوش مصنوعی: بدون تو حالتی از مرگ دارم و جانم در درد و رنج میگذرد. بیا و به سراغم بیا تا این عذاب را از سرم برداری.
گشته حجاب عارضت زلف و نسیم بیخبر
آه کجاست تا کند بر طرف این حجاب را
هوش مصنوعی: موهای زیبا و چهرهات همچون پردهای شدهاند، و نسیم هم بیخبر است؛ ای کاش آهی بود که میتوانست این پرده را کنار بزند.
تا دهد از تو جراتم رخصت نیم بوسهای
یک نفسک به خواب کن نرگس نیم خواب را
هوش مصنوعی: برای اینکه جرات پیدا کنم و اجازه بوسهای را بگیرم، تو یک لحظه خواب نرگس را هم به خواب ببر.
دی به نیاز گفتمت بندهٔ توست محتشم
روی ز بنده تافتی بندهام این عتاب را
هوش مصنوعی: در روز گذشته به تو گفتم که من بندهٔ تو هستم. با وجود اینکه من فقیر و نیازمندم، اگر از من رو برگردانی، بندهٔ تو باقی میمانم و نمیتوانی این خشم و ناراحتی را از من دور کنی.