گنجور

شمارهٔ ۱۱۰

بی‌تصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
بی‌وقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند
کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست
دست عشقت کز تصرفهای کامل کوته است
هست دامن‌گیر من اما گریبان‌گیر نیست
شهر را کردن حصار و بر ظفر دادن قرار
دخل در تسخیر می‌دارد ولی تسخیر نیست
قلعهٔ دل سالم از کوته کمندیهای توست
ورنه در امداد خیل حسن را تقصیر نیست
شاه عشقت با همه کامل عیاریها زده
سکه‌ای در کشور دل کایمن از تغییر نیست
بند نامضبوط و صید بسته قادر بر نجات
صید بند ایمن که پای صید بی‌زنجیر نیست
عشقت از معماری دل دور دارد خویش را
این کهن ویرانه گویا لایق تعمیر نیست
از تو دارد محتشم دیگر شکایتها بلی
جمله را گنجایش اندر حیز تقریر نیست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌تصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
بی‌وقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی واقعی هیچ تأثیری در دل‌هایی که آماده پذیرش نیستند ندارند. بدون آگاهی و دانش، کسی نمی‌تواند از چیزهای ارزشمند بهره‌برداری کند.
کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند
کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست
هوش مصنوعی: شیوه و زیبایی مانی تأثیر عمیقی بر دل‌ها دارد و هیچ قید و بندی نمی‌تواند بر آن تأثیر بگذارد. آنچه دل به دنبالش است، تنها در زیبایی‌ها و شکل‌هایی که دیده می‌شود، متجلی نیست.
دست عشقت کز تصرفهای کامل کوته است
هست دامن‌گیر من اما گریبان‌گیر نیست
هوش مصنوعی: عشق تو به حدی است که از کنترل تو خارج شده و نمی‌توانی به طور کامل بر آن تسلط داشته باشی. این عشق می‌تواند باعث آزار و اذیت من شود، اما نمی‌تواند مرا به کلی در خود غرق کند.
شهر را کردن حصار و بر ظفر دادن قرار
دخل در تسخیر می‌دارد ولی تسخیر نیست
هوش مصنوعی: شهر را محصور کردند و به پیروزی امید دادند، اما با وجود همه این تدابیر، هنوز تسلط واقعی بر آن به دست نیامده است.
قلعهٔ دل سالم از کوته کمندیهای توست
ورنه در امداد خیل حسن را تقصیر نیست
هوش مصنوعی: دل من از دست تو در امان است و هیچ آسیبی نمی‌بیند، زیرا در واقع زیبایی‌ها هیچ تقصیری ندارند.
شاه عشقت با همه کامل عیاریها زده
سکه‌ای در کشور دل کایمن از تغییر نیست
هوش مصنوعی: عشق تو، مانند سلطانی قدرتمند، تمامی ویژگی‌های بی‌نظیرش را به نمایش گذاشته و قلب مرا تسخیر کرده است؛ این عشق باقی‌مانده و دچار دگرگونی نخواهد شد.
بند نامضبوط و صید بسته قادر بر نجات
صید بند ایمن که پای صید بی‌زنجیر نیست
هوش مصنوعی: وقتی که دام و بند به درستی بسته نشده باشد، شکار نمی‌تواند به راحتی و بدون خطر از آن بیرون بیاید. در واقع، اگر شکار در دام بیفتد و از آن آزاد نشود، نمی‌تواند به امنیت برسد و در نهایت ممکن است به راحتی گرفتار شود.
عشقت از معماری دل دور دارد خویش را
این کهن ویرانه گویا لایق تعمیر نیست
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که دل من از ساختاری زیبا و محکم دور بماند. این ویرانه قدیمی به نظر می‌رسد که هیچ امیدی به بازسازی و ترمیم ندارد.
از تو دارد محتشم دیگر شکایتها بلی
جمله را گنجایش اندر حیز تقریر نیست
هوش مصنوعی: محتشم از تو شکایت‌های دیگری دارد که بیان همه آن‌ها در یک جا ممکن نیست و گنجایش ندارد.

حاشیه ها

1395/03/18 11:06
امیر

بیت آخر : حیٌز با تشدید حرف یاء