شمارهٔ ۱۰۹
گرچه قرب درگهت حد من مهجور نیست
گر به لطفم گهگهی نزدیک خوانی دور نیست
شمع مجلس در شب وصل تو سوزد من ز هجر
چون نسوزم کاین سعادت یک شبم مقدور نیست
با تو نزدیکان نمیگویند درد دوریم
آری آری تندرستان را غم رنجور نیست
حور میگفتم تو را خواندی سگ کوی خودم
سهو کردم جان من این مردمی در حور نیست
این که میسازیم بر خوان غمت با تلخ و شور
جز گناه طالع ناساز و بخت شور نیست
موکبت را دل چو با خود میبرد ای آفتاب
تن چرا در سایهٔ آن رایت منصور نیست
محتشم را محتشم گردان به اکسیر نظر
کان گدا را چون گدایان سیم و زر منظور نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه قرب درگهت حد من مهجور نیست
گر به لطفم گهگهی نزدیک خوانی دور نیست
هوش مصنوعی: هرچند که من به تو نزدیک نیستم و از درگاه تو دور افتادهام، اما اگر گهگاهی با لطف خود به من توجه کنی، این دوری به هیچ وجه شایسته نیست.
شمع مجلس در شب وصل تو سوزد من ز هجر
چون نسوزم کاین سعادت یک شبم مقدور نیست
هوش مصنوعی: شمع مجلس به خاطر وصال تو میسوزد، اما من که در دوری تو در آتش میسوزم، چون این خوشبختی فقط برای یک شب نصیبم شده، چرا نباید بسوزم؟
با تو نزدیکان نمیگویند درد دوریم
آری آری تندرستان را غم رنجور نیست
هوش مصنوعی: با تو، نزدیکان از رنج دوری سخن نمیگویند. آری، افرادی که تندرست و سالم هستند، غمی از درد و رنجور بودن دیگران ندارند.
حور میگفتم تو را خواندی سگ کوی خودم
سهو کردم جان من این مردمی در حور نیست
هوش مصنوعی: من به حوریان اشاره میکردم و به تو گفتم که تو مرا صدا کردی. اما به اشتباه گفتم. جان من، این مردم در حوریان هیچ جایگاهی ندارند.
این که میسازیم بر خوان غمت با تلخ و شور
جز گناه طالع ناساز و بخت شور نیست
هوش مصنوعی: ما وقتی در کنار غم تو نشستهایم و به تلخی و شور زندگی میپردازیم، تنها چیزی که به سرنوشت بد و بخت نامساعد ما افزوده میشود، گناه است و غیر از آن چیزی وجود ندارد.
موکبت را دل چو با خود میبرد ای آفتاب
تن چرا در سایهٔ آن رایت منصور نیست
هوش مصنوعی: دل من تو را به همراه خود دارد، ای خورشید، پس چرا در سایهٔ آن علم و پرچم منصور قرار نداری؟
محتشم را محتشم گردان به اکسیر نظر
کان گدا را چون گدایان سیم و زر منظور نیست
هوش مصنوعی: محتشم را با نگاه پرارزش خود محترم و بزرگوار کن، زیرا که حتی اگر گدا باشد، مانند دیگر گدایان، برای او طلا و نقره اهمیت ندارد.