گنجور

شمارهٔ ۴۸

در حلقه بتان است سر حلقه آن پری رو
در گوش حلقه زر بر دوش حلقه مو
زلفش گزنده عقرب کاکل کشنده افعی
قامت چمنده شمشاد نرگس جهنده آهو
لعل تو نقل و باده حرف تو تلخ و شیرین
روی تو آب و آتش چشم تو ترک و هندو
صد رنگ بوالعجب هست در حسن لیک از آنها
بالاتر از سیاهیست بالای چشمت ابرو
حسن ترا ترازوست آنچشم و ابرو اما
خم گشته از گرانی شاهین آن ترازو
غیر فرشته خوئی کز دوستی مرا کشت
من دلبری ندیدم مردم کش و ملک خو
ما و سگش بنامیم از آشنائی هم
درویش محترم من سلطان محتشم او

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در حلقه بتان است سر حلقه آن پری رو
در گوش حلقه زر بر دوش حلقه مو
هوش مصنوعی: در جمع زیبارویان، نخستین و مهم‌ترین آنها آن معشوق زیبای ماست که در گوشه‌ای از حلقه طلا، موهایش را بر دوش خود آویخته است.
زلفش گزنده عقرب کاکل کشنده افعی
قامت چمنده شمشاد نرگس جهنده آهو
هوش مصنوعی: موهای او مانند زلفی است که نیش عقرب را دارد، و شکل او به قدری زیباست که افعی را جذب می‌کند. قامت او چنان است که مانند شمشاد خم می‌شود و چشمانش مانند نرگس، زیبا و دلربا هستند، و همانند آهو به سرعت حرکت می‌کند.
لعل تو نقل و باده حرف تو تلخ و شیرین
روی تو آب و آتش چشم تو ترک و هندو
هوش مصنوعی: محبت و زیبایی تو همانند سنگ قیمتی است، کلامت اندکی تلخ و شیرین است. چهره‌ات مانند آب و آتش است و چشمانت به زیبایی و عشق ترک و هندو را به یاد می‌آورد.
صد رنگ بوالعجب هست در حسن لیک از آنها
بالاتر از سیاهیست بالای چشمت ابرو
هوش مصنوعی: زیبایی و زیبایی‌های فراوانی در دنیا وجود دارد، اما هیچ‌کدام به زیبایی ابروهای تو که بر روی چشمانت نشسته‌اند، نمی‌رسند.
حسن ترا ترازوست آنچشم و ابرو اما
خم گشته از گرانی شاهین آن ترازو
هوش مصنوعی: زیبایی تو معیاری است برای سنجش، چشمان و ابروهایت مثل ترازویی هستند؛ اما این ترازوی زیبا به خاطر سنگینی عشق و محبت، خم شده است.
غیر فرشته خوئی کز دوستی مرا کشت
من دلبری ندیدم مردم کش و ملک خو
هوش مصنوعی: کسی جز فرشته نمی‌تواند به خاطر دوستی به من آسیب بزند. من عاشق‌کشی و سلطنت را ندیده‌ام.
ما و سگش بنامیم از آشنائی هم
درویش محترم من سلطان محتشم او
هوش مصنوعی: ما و سگ او به خاطر آشنایی‌امان را صدا می‌زنیم، هرچند من درویشی محترم هستم و او سلطانی با وقار.