گنجور

شمارهٔ ۴۵

گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من
وزین شهرم سیه‌رو کرده چشم روسیاه من
چرا آن تیره اختر کز برای یکدرم صدجا
رخ خود زرد سازد مردمش خوانند ماه من
کسی کو خرمن تمکین دهد بر باد بهر او
چرا در زیر کوه غم بود جسم چو کاه من
به سنگم سر مکوب ای همنشین تا آستان او
که از پای کسان فرسوده نبود سجده‌گاه من
به رخساریکه باشد هر نفس آئینهٔ صد کس
چه بودی گر بر او هرگز نیفتادی نگاه من
اگر از آتشین دلها نسوزم خرمن حسنش
همان در خرمن عمر من افتد برق آه من
مرا جلاد مرگ از در درآید محتشم یارب
بکویش گر ز گمراهی فتد من بعد راه من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من
وزین شهرم سیه‌رو کرده چشم روسیاه من
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف وضعیتی می‌پردازد که در آن، مردم شهر او را به عنوان گدای خود می‌شناسند، در حالی که او خود را پادشاه آن میدان می‌کند. همچنین او به درد و رنجی که این وضعیت به چشم‌های او آورده، اشاره می‌کند و این وضعیت را به تیرگی چهره‌اش نسبت می‌دهد. این معنا نشان‌دهنده وضعیت ناامیدی و سیاست‌های اجتماعی است که او در شهرش تجربه می‌کند.
چرا آن تیره اختر کز برای یکدرم صدجا
رخ خود زرد سازد مردمش خوانند ماه من
هوش مصنوعی: چرا آن ستاره شوم که به خاطر یک روز، صد بار چهره‌اش را زرد می‌کند، مردم او را ماه من می‌نامند؟
کسی کو خرمن تمکین دهد بر باد بهر او
چرا در زیر کوه غم بود جسم چو کاه من
هوش مصنوعی: اگر کسی خود را در برابر مشکلات و ناملایمات تسلیم کند و به راحتی فرود آید، چرا باید در زیر بار غم و اندوه سنگین باشد؟ جسم من نیز بی‌ارزش و سبک مثل کاه است.
به سنگم سر مکوب ای همنشین تا آستان او
که از پای کسان فرسوده نبود سجده‌گاه من
هوش مصنوعی: به من که در روزگار سختی به سر می‌برم، آسیب نزن و به من سخت نگیر. من تنها در درگاه خداوند، که هیچ‌گاه خستگی را نمی‌پذیرد، رأی و پلیدی‌ها فرسوده نشود، سجده می‌کنم.
به رخساریکه باشد هر نفس آئینهٔ صد کس
چه بودی گر بر او هرگز نیفتادی نگاه من
هوش مصنوعی: چهره‌ای که هر لحظه، بازتاب هزاران آدم است، اگر هرگز به او چشم ندوخته بودم، چه حسی داشتم؟
اگر از آتشین دلها نسوزم خرمن حسنش
همان در خرمن عمر من افتد برق آه من
هوش مصنوعی: اگر نتوانم از عشق و دل سوزانم، زیبایی‌های او تمام عمرم را خواهد سوزاند و مانند برقی که از آتش ناشی می‌شود، درد و ناله‌ام اثرش را خواهد گذاشت.
مرا جلاد مرگ از در درآید محتشم یارب
بکویش گر ز گمراهی فتد من بعد راه من
هوش مصنوعی: خدای من، اگر من بعد از این دچار گمراهی شوم، مرا کمک کن تا به راه راست برگردم، حتی اگر مرگ به سراغم بیاید.