شمارهٔ ۳۵
منم کز دل وداع کشور امن و امان کردم
ز ملک وصل اسباب اقامت را روان کردم
منم کانداختم در بحر هجران کشتی طاقت
رسیدم چون به غرقاب بلا لنگر گران کردم
منم کاورد کوه محنتم چون زور بر خاطر
تحمل را به آن طاقت شکن خاطرنشان کردم
منم کاویخت چون هجران کمان خویش از دعوی
بزور صبر جرات در شکست آن کمان کردم
منم کز صرصر هجران چه شد میدان غم رفته
ز دعوی با صبا آسودگی را همعنان کردم
منم کایام چون گشت از کمان کین خدنگ افکن
فکندم جوشن طاقت ببر خود را نشان کردم
منم کز سخت جانی بر دل هجران گزین خود
جفا را جرات افزودم بلا را کامران کردم
منم صبر آزمائی کز گرههای درون چون نی
کمر بستم به سختی ترک آن نازک میان کردم
منم مرغی که چون بر آشیانم سنگ زد غیرت
به بال سعی پرواز از زمین تا آسمان کردم
منم کز گفتن نامی که میمردم برای آن
چو شمع از تیغ غیرت نطق را کوتهزبان کردم
منم کز محتشم آئین صبر آموختم اول
دگر سلطان غیرت هرچه فرمود آنچنان کردم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم کز دل وداع کشور امن و امان کردم
ز ملک وصل اسباب اقامت را روان کردم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از دل، بهخاطر ترک کردن سرزمین امن و آرامش، از سرزمین وصال و پیوند، تمام وسایل اقامتم را به راه انداختم.
منم کانداختم در بحر هجران کشتی طاقت
رسیدم چون به غرقاب بلا لنگر گران کردم
هوش مصنوعی: من در دریای جدایی قایقی ساختهام و وقتی به عمق مشکلات و گرفتاریها رسیدم، لنگر سنگینی را انداختم تا بتوانم در آنجا بمانم.
منم کاورد کوه محنتم چون زور بر خاطر
تحمل را به آن طاقت شکن خاطرنشان کردم
هوش مصنوعی: من شبیه کوه سختیها هستم، زیرا با وجود تمام فشارها و مشکلات، بر ذهنيت خود تسلط یافتهام و به خودم یادآوری کردهام که میتوانم آنها را تحمل کنم.
منم کاویخت چون هجران کمان خویش از دعوی
بزور صبر جرات در شکست آن کمان کردم
هوش مصنوعی: من مانند کمانداری هستم که به خاطر جدایی، کمان خود را کشیدهام و با وجود اینکه صبر و استقامت میکنم، به خاطر شکستن آن کمان جرات به خرج میدهم.
منم کز صرصر هجران چه شد میدان غم رفته
ز دعوی با صبا آسودگی را همعنان کردم
هوش مصنوعی: من کسیام که از وزش سخت و سرد جدایی آگاه هستم. احساس غم و درد از من دور شده و با نسیم صبحگاهی، آرامش را به هم آوردهام.
منم کایام چون گشت از کمان کین خدنگ افکن
فکندم جوشن طاقت ببر خود را نشان کردم
هوش مصنوعی: من همان کسیام که وقتی از کمان رزم تیر را پرتاب میکنم، به مانند یک جنگجو زره خود را به نمایش میگذارم و قدرت و توانایی خود را نشان میدهم.
منم کز سخت جانی بر دل هجران گزین خود
جفا را جرات افزودم بلا را کامران کردم
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که به خاطر دلتنگی و دوری از محبوب، سختیهای زندگی را بر خود هموار کردهام و勇ت پیدا کردهام تا با بیرحمی و مصیبتها روبرو شوم و آنها را به پیروزی تبدیل کنم.
منم صبر آزمائی کز گرههای درون چون نی
کمر بستم به سختی ترک آن نازک میان کردم
هوش مصنوعی: من، صبوری هستم که با دردهای درون خود، مانند نی، کمرم را محکم بستهام و با سختی آن بخش نازک و آسیبپذیر را ترک کردم.
منم مرغی که چون بر آشیانم سنگ زد غیرت
به بال سعی پرواز از زمین تا آسمان کردم
هوش مصنوعی: من مرغی هستم که وقتی بر لانهام سنگ پرتاب کردند، به خاطر غیرتم سر از پا نمیشناسم و با تلاش بسیار سعی میکنم از زمین به آسمان پرواز کنم.
منم کز گفتن نامی که میمردم برای آن
چو شمع از تیغ غیرت نطق را کوتهزبان کردم
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که به خاطر نامی که برای آن جان میدادم، مانند شمعی که از تلخی غیرت شعلهاش خاموش میشود، زبانم را به سکوت فرو بردم.
منم کز محتشم آئین صبر آموختم اول
دگر سلطان غیرت هرچه فرمود آنچنان کردم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از محتشم یاد گرفتم صبر کنم. هرچه سلطان غیرت به من گفت، بدون تردید انجام دادم.
حاشیه ها
1389/03/26 21:05
نگین شکروی
بادرودوسپاس فراوان
دربیت اول "امن و امان" ودربیت هفتم "سخت جانی" صحیح است.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.