گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - در مدح شاه سلطان محمدبن شاه طهماسب صفوی انارالله برهانه

یارب از عزالهی قرنها دارد نگاه
جای شاهان جهان سلطان محمد پادشاه
صاحب عادل دل دین پرور دارا سپه
مالک دریا کف فرمان ده عالم پناه
حامی شرع معلی ملجاء دین نبی
مالک دهر و همیون رتبت و دیهیم گاه
از جناب او نپیچد هرکه سر چون مهر و مه
جزم ساید بر سپهر از سجدهٔ آن در کلاه
تا بود اسم ملوک از بهر حکم او مدام
دور دهر آماده گرداند اساس ملک و جاه
وان ملوک از عدل تا کوس جهانبانی زنند
از صدای عدل او کم باد بانگ دادخواه
زبدهٔ حکم ملوکست آن چه دارای حکم
می‌کند در بارگاه شاهی از حکم اله
از صفای مهر او با ماه انجم هر نفس
دم زده آئینهٔ ما از کمال اشتباه
صید بردارنده این صید گه از تاب او
کی کند با باز صید انداز از تیهو نگاه
در دل دجال افکند انقلاب از مهر او
مهدی اقبال از همت برون کاید ز چاه
جزم می‌دانم کزین پس می‌نهد از چار رکن
از طلب این سرفرازان بر جناب او جباه
چند روزی تا که از حکم سپهر بی‌درنگ
کاندران اهل جهان را سوی مه گم بوده راه
باشد احوال نجوم اما همایون سایه‌اش
گر نبودی حال عالم زین بدی بودی تباه
داده بود از جای او گردون به دیگر داوری
حال مانده سر به زیر از انفعال آن گناه
آمد اینک مطلعی از پی که روئی تازه دید
از صفایش دل هویدا همچو نور صبح‌گاه
می‌نویسد زود کلک منهیان در مدح شاه
سوی مردم لیس فی الافاق سلطان سواه
منحرف رائی که حالا رو از او پیچیده بود
روی و رای او چو موی مهوشان بادا سیاه
پایهٔ هرکس شود پیدا درین پولاد بوم
ابر لطف شه چو از اعجاز انگیزد گیاه
این که با سامان عدل او ندارد جم شکوه
بود از آن بر زبان نامکرر سال و ماه
وین در میزان طبع وی ندارد زر وجود
هست در حال عطای او مساوی کوه و کاه
هم ملوک پیش و هم این نوسپه‌دار زمان
اسم بر اسم‌اند بر دعوی صدق او گواه
تا بود لطف الهی با روان آن ملوک
تا بود اسم سپاهی در زبان این سپاه
اسم داران سپه را باد آن در بوسه گه
پادشاهان جهان را باد آن در سجده‌گاه
باد روی منکران بی‌وقار او سیه
باد پود کارهان نابکار او تباه
میرزای دهر سلطان حمزه بادا در دو کون
هم به اقبالی که سر زین اسم افرازد به ماه
دل به او بندید ای امیدواران زانکه هست
رعب او امید افزا دولت وی یاس گاه
محتشم با آن که از زیبا ادائیهای او
کلک ما زد سکهٔ مجری به نقد مدح شاه
فهم از هر مصرع مازین کلام بی‌بدل
می‌شود سال جلوس پادشاه دین پناه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب از عزالهی قرنها دارد نگاه
جای شاهان جهان سلطان محمد پادشاه
هوش مصنوعی: ای پروردگار، نگاهی که از عزت و بزرگی تو در دل‌ها وجود دارد، قرن‌هاست که در جایی خاص و ویژه برای پادشاهان زمین، یعنی سلطان محمد، قرار دارد.
صاحب عادل دل دین پرور دارا سپه
مالک دریا کف فرمان ده عالم پناه
هوش مصنوعی: شخصی که دلش عادل و مومن است، باید صاحب مال و ثروت باشد و مانند سپهبدی باشد که بر دریا حکمرانی می‌کند و به عالم پناه می‌دهد.
حامی شرع معلی ملجاء دین نبی
مالک دهر و همیون رتبت و دیهیم گاه
هوش مصنوعی: این بیت به حرمت و ارزش جایگاه و شخصیت بزرگان دین اشاره دارد. شاعر به نقش مهم و کلیدی این شخصیت‌ها در حمایت از اصول و قوانین دین پرداخته و به مقام بلند آنها در تاریخ و در میان مسلمانان اشاره می‌کند. به نوعی نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق این بزرگان با پیامبر و دینی است که آن را نمایندگی می‌کنند.
از جناب او نپیچد هرکه سر چون مهر و مه
جزم ساید بر سپهر از سجدهٔ آن در کلاه
هوش مصنوعی: هر کس که سرش از محبت او منحرف نشود و چون خورشید و ماه ثابت و پابرجا باشد، بر کائنات تاثیر می‌گذارد و باید در مقابل عظمت او تعظیم کند.
تا بود اسم ملوک از بهر حکم او مدام
دور دهر آماده گرداند اساس ملک و جاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام پادشاهان برای فرمانروایی وجود دارد، به صورت مداوم، زمان تلاش می‌کند تا پایه‌های سلطنت و قدرت را محکم کند.
وان ملوک از عدل تا کوس جهانبانی زنند
از صدای عدل او کم باد بانگ دادخواه
هوش مصنوعی: برخی پادشاهان به دلیل عدالت خود شهرتی جهانی پیدا کرده‌اند و صدای عدالت آن‌ها به قدری رساتر است که هیچ فردی حق خود را فراموش نمی‌کند و به دادخواهی برمی‌خیزد.
زبدهٔ حکم ملوکست آن چه دارای حکم
می‌کند در بارگاه شاهی از حکم اله
هوش مصنوعی: بهترین و برجسته‌ترین قضاوت‌ها از آن توست، چرا که آن چه در بارگاه پادشاه با حکم الهی انجام می‌شود، از قدرت تو سرچشمه می‌گیرد.
از صفای مهر او با ماه انجم هر نفس
دم زده آئینهٔ ما از کمال اشتباه
هوش مصنوعی: از لطف و زیبایی او، آسمان نیز هر لحظه در حال تماشاست و آینهٔ وجود ما به خاطر کمال در اشتباهات خود، در حال انعکاس آن زیبایی است.
صید بردارنده این صید گه از تاب او
کی کند با باز صید انداز از تیهو نگاه
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن فرآیند شکار و قدرت شکارچی است. شاعر به پرسش می‌پردازد که چگونه کسی می‌تواند طعمه‌ای را که از قدرت شکارچی فرار کرده است، دوباره به دام اندازد. صید نمادی از قدرت و هوش است که اگر از دست برود، شکارچی باید از مهارت‌های خود بهره‌برداری کند تا دوباره موفق شود. در نهایت، شاعر به زیبایی و چالش‌های موجود در این فرایند اشاره می‌کند.
در دل دجال افکند انقلاب از مهر او
مهدی اقبال از همت برون کاید ز چاه
هوش مصنوعی: محبوب با شور و عشق خود، تغییرات بزرگی را در دل کسانی که در مسیر نادرست قرار دارند، ایجاد می‌کند. با اراده و کوشش، امید و نجاتی از چاه عمیق مشکلات به دست می‌آید.
جزم می‌دانم کزین پس می‌نهد از چار رکن
از طلب این سرفرازان بر جناب او جباه
هوش مصنوعی: من مطمئنم که از این پس، آن سرفرازان با تلاش خود، نشانه‌هایی را بر سر راه او خواهند گذاشت.
چند روزی تا که از حکم سپهر بی‌درنگ
کاندران اهل جهان را سوی مه گم بوده راه
هوش مصنوعی: چند روزی از سرنوشت آسمان می‌گذرد و در این مدت، مردم دنیا به سمت ماه راهی را گم کرده‌اند.
باشد احوال نجوم اما همایون سایه‌اش
گر نبودی حال عالم زین بدی بودی تباه
هوش مصنوعی: اگرچه وضعیت نجوم و ستارگان مهم است، اما در غیاب سایه مبارک او، حال و روز جهان به شدت خراب و ویران می‌شد.
داده بود از جای او گردون به دیگر داوری
حال مانده سر به زیر از انفعال آن گناه
هوش مصنوعی: از جایگاه او، آسمان به قضاوت دیگری پرداخته و اکنون او در سکوت و سر به زیر از عواقب آن گناه باقی مانده است.
آمد اینک مطلعی از پی که روئی تازه دید
از صفایش دل هویدا همچو نور صبح‌گاه
هوش مصنوعی: اینک فصل جدیدی آغاز شده که زیبایی‌های آن باعث می‌شود دل‌ها همچون نور صبح، روشن و شاداب شوند.
می‌نویسد زود کلک منهیان در مدح شاه
سوی مردم لیس فی الافاق سلطان سواه
هوش مصنوعی: نویسنده‌ی این شعر به سرعت نام افراد را به ثبت می‌رساند تا در ستایش پادشاه به مردم بگوید که در آسمان هیچ سلطان دیگری وجود ندارد.
منحرف رائی که حالا رو از او پیچیده بود
روی و رای او چو موی مهوشان بادا سیاه
هوش مصنوعی: کسی که در حال حاضر از او دور شده و به او توجهی ندارد، افکاری دارد که مانند موهای زیبا و مشکی دلربایان به نظر می‌رسد.
پایهٔ هرکس شود پیدا درین پولاد بوم
ابر لطف شه چو از اعجاز انگیزد گیاه
هوش مصنوعی: شخصیت و اصل و نسب هر فرد در این دنیا مشخص می‌شود، مانند اینکه وقتی باران رحمت و نعمت خداوند بر زمین ببارد، گیاهان به حیات و رشد می‌پردازند.
این که با سامان عدل او ندارد جم شکوه
بود از آن بر زبان نامکرر سال و ماه
هوش مصنوعی: اینکه اگر در جهان، نظام و عدالت الهی برقرار باشد، عظمت و جلال هیچ چیز نمی‌تواند با آن مقایسه شود، و این حقیقت به‌طور مکرر در گذر زمان و در تحول روزها و ماه‌ها گفته می‌شود.
وین در میزان طبع وی ندارد زر وجود
هست در حال عطای او مساوی کوه و کاه
هوش مصنوعی: این فرد از نظر روحیه و شخصیت به گونه‌ای است که ارزش‌های مادی برای او اهمیتی ندارند. در زمان بخشش و generosity او، هیچ تفاوتی بین چیزهای بزرگ و کوچک وجود ندارد؛ همه چیز را به یک اندازه می‌بیند.
هم ملوک پیش و هم این نوسپه‌دار زمان
اسم بر اسم‌اند بر دعوی صدق او گواه
هوش مصنوعی: این بیت بیان می‌کند که هم پادشاهان و هم کسانی که در زمان معاصر زندگی می‌کنند، به نوعی نام و عنوان دارند که نشان‌دهنده آن‌هاست. این افراد در ادعای خود، گواهی بر راست‌گویی خود را دارند.
تا بود لطف الهی با روان آن ملوک
تا بود اسم سپاهی در زبان این سپاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که لطف و رحمت خداوند بر روان آن پادشاهان برقرار باشد، به همان اندازه نام و یاد سپاهیان نیز بر زبان‌ها خواهد بود.
اسم داران سپه را باد آن در بوسه گه
پادشاهان جهان را باد آن در سجده‌گاه
هوش مصنوعی: سران سپاه را باد می‌برد به جایی که پادشاهان در آن خوانده می‌شوند و سجده می‌کنند.
باد روی منکران بی‌وقار او سیه
باد پود کارهان نابکار او تباه
هوش مصنوعی: باد بر منکران و بی‌احترامی‌کنندگان به او، باد بدی است. کار ناپسند آن‌ها به فنا خواهد رفت و از بین خواهد رفت.
میرزای دهر سلطان حمزه بادا در دو کون
هم به اقبالی که سر زین اسم افرازد به ماه
هوش مصنوعی: به مقام والایی همچون سلطان حمزه برساند، که در دو جهان با خوش شانسی و سرنوشتی نیکو، نامش را چون ماه درخشنده بر سر زبان‌ها آورد.
دل به او بندید ای امیدواران زانکه هست
رعب او امید افزا دولت وی یاس گاه
هوش مصنوعی: ای کسانی که امیدوارید، دل‌های خود را به او بسپارید، زیرا ترس از او امید شما را افزایش می‌دهد و خوشبختی او ناامیدی را به فراموشی می‌سپارد.
محتشم با آن که از زیبا ادائیهای او
کلک ما زد سکهٔ مجری به نقد مدح شاه
هوش مصنوعی: محتشم با وجود اینکه تحت تأثیر زیبایی‌ها و رفتارهای ظاهری او قرار گرفته، به‌جای آنکه فقط به تمجید ظاهری بپردازد، در مدح شاه به ستایش واقعی و عمیق اقدام می‌کند.
فهم از هر مصرع مازین کلام بی‌بدل
می‌شود سال جلوس پادشاه دین پناه
هوش مصنوعی: درک ما از هر بیتی از این شعر، به‌گونه‌ای است که با کلامی توصیفی و بدون مشابهت، به عظمت و اهمیت سالی که پادشاهی دین‌پناه بر تخت نشسته است، اشاره می‌کند.