گنجور

قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - وله ایضا فی مدح اخوته محمد ممن سلطان ترکمان

به عنوان عیادت ساخت مقدار مرا افزون
فلک مقدار ذی عزت عزیز حضرت بی‌چون
محمد مؤمن آن فخر سلاطین کز وجود او
زهی در چشم دقت اشرف است و ارفع از گردون
نهد مساح و هم اندر قیاس ساحت قدرش
ز ملک احتمال و عالم امکان قدم بیرون
ندانم چون سرایم وصف شان و شوکت او را
که این‌جا ساز سلطانیست با شاهی به یک قانون
چو کردند از غنا عرض تجمل سایلان او
فروشد در زمین از انفعال کم‌زری قارون
گر از وادی استغناش بر هامون وزد بادی
سزد کز بی‌نیازی ناز بر لیلی کند مجنون
ندیدم دهر پردازی به احسانش که گر از وی
دو عالم سایلان خواهند یک عالم شود ممنون
اگر یک لمحه پردازد به حرب آن خسرو گردان
شود از موج خون دشمنان شبدیز او گلگون
سزد گر بیش ازین فلک از جای برخیزد
چو تیغش آسمان پیوند سازد موجهای خون
در آفاقیم بی‌همتا ز لطف واحد یکتا
در استعداد من در شعر و در حکمت هم افلاطون
سرافرازا به پایت ریختن لایق نمی‌دانم
مگر گنجی که از گنجینهٔ قارون بود افزون
ولی از محتشم آن پیشکش کاید به کار تو
مناسب نیست الانقد نظمی چون در مکنون
که در چشم و دل طبع سخندان تو می‌دانم
که از صد بیت پر زینت کم یک بیت پر مضمون
نه تنها از برای زینت و زیب کلام خود
ثنایت را ذوی‌الافهام می‌گردید پیرامون
کنند از نظم پر در کفهٔ میزان مدحت را
اگر جن و ملک را چون بشر طبعی بود موزون
ز لطف پادشاه لم‌یزل امید میدارم
که سازد دولت دیر انتقامت را ابد مقرون

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به عنوان عیادت ساخت مقدار مرا افزون
فلک مقدار ذی عزت عزیز حضرت بی‌چون
هوش مصنوعی: به خاطر عیادت، آسمان بر ارزش من افزوده است و ارزش بلند مرتبه کسی را که بی‌نهایت عزیز است، افزایش داده است.
محمد مؤمن آن فخر سلاطین کز وجود او
زهی در چشم دقت اشرف است و ارفع از گردون
هوش مصنوعی: محمد مؤمن، به عنوان بزرگ‌ترین و باارزش‌ترین شخصیت در بین پادشاهان، در نظر کسی که به عمق وجود او توجه کند، همچون تماشا در چشمان آسمان و ستاره‌هاست و جایگاهی بسیار رفیع دارد.
نهد مساح و هم اندر قیاس ساحت قدرش
ز ملک احتمال و عالم امکان قدم بیرون
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع می‌پردازد که وقتی کسی به اندازه‌گیری و مقایسه مقامات و درجاتِ یک فرد می‌پردازد، نمی‌تواند به‌خوبی ارزش واقعی او را درک کند. زیرا آنچه را که از نظر اجتماعی یا ممکن است در نظر بگیرد، نمی‌تواند نشان‌دهنده‌ی عمق و عظمت وجود او باشد؛ تنها با قرار دادن او در برابر دنیا و امکانات، نمی‌توان به اندازه‌گیری حقیقی او پرداخت.
ندانم چون سرایم وصف شان و شوکت او را
که این‌جا ساز سلطانیست با شاهی به یک قانون
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه می‌توانم توصیف کنم عظمت و زیبایی او را، زیرا اینجا مکانی است که فرمانروایی با شاهی به یک دست در آن وجود دارد.
چو کردند از غنا عرض تجمل سایلان او
فروشد در زمین از انفعال کم‌زری قارون
هوش مصنوعی: وقتی دیگران از ثروت خود به نمایش می‌گذارند، او از روی بی‌توجهی و سادگی، در زمین چیزهای کم‌ارزشی را به فروش می‌رساند که حتی قارون هم نمی‌توانست به آن‌ها کم‌ارزش بنگرد.
گر از وادی استغناش بر هامون وزد بادی
سزد کز بی‌نیازی ناز بر لیلی کند مجنون
هوش مصنوعی: اگر بادی از دشت بی‌نیازی به هامون بوزد، شایسته است که مجنون به خاطر بی‌نیازی‌اش از عشق لیلی ناز کند.
ندیدم دهر پردازی به احسانش که گر از وی
دو عالم سایلان خواهند یک عالم شود ممنون
هوش مصنوعی: در طول زندگی‌ام کسی را ندیده‌ام که به اندازه او در بخشندگی و نیکوکاری برجسته باشد، طوری که اگر دو عالم از او درخواست کنند، او می‌تواند به یکی از آن‌ها پاسخ دهد و موجب شکرگزاری و قدردانی شود.
اگر یک لمحه پردازد به حرب آن خسرو گردان
شود از موج خون دشمنان شبدیز او گلگون
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه آن پادشاه به جنگ بپردازد، مانند اسب تندرو و جنگی می‌شود که از خون دشمنانش سرخ و گلگون است.
سزد گر بیش ازین فلک از جای برخیزد
چو تیغش آسمان پیوند سازد موجهای خون
هوش مصنوعی: اگر آسمان از جای خود بلند شود و مانند تیغی بیفتد، خون مانند امواجی به راه می‌افتد، انتظار این بیشتر از این چه جای تعجبی دارد؟
در آفاقیم بی‌همتا ز لطف واحد یکتا
در استعداد من در شعر و در حکمت هم افلاطون
هوش مصنوعی: ما در عالم بی‌نظیر و خاص هستیم، از رحمت و لطف خداوند یگانه بهره‌مندیم. در زمینه شعر و حکمت، به اندازه‌ای توانمندیم که می‌توانیم به افلاطون شباهت داشته باشیم.
سرافرازا به پایت ریختن لایق نمی‌دانم
مگر گنجی که از گنجینهٔ قارون بود افزون
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم برای کسی به خاطر مقام و منزلت او ارزشی قائل شوم، مگر اینکه او دارای ثروتی باشد که بر wealth قارون افزوده شود.
ولی از محتشم آن پیشکش کاید به کار تو
مناسب نیست الانقد نظمی چون در مکنون
هوش مصنوعی: ولی هدیه‌ای که از محتشم به تو می‌رسد، به کار تو نمی‌آید؛ این‌قدر نظم و ترتیب را در نهان خود نگاه‌دار.
که در چشم و دل طبع سخندان تو می‌دانم
که از صد بیت پر زینت کم یک بیت پر مضمون
هوش مصنوعی: من می‌دانم که در نگاه و دل تو، شاعرانه و زیبا سخن می‌گویی، و اینکه از میان صد بیت زیبا، تنها یک بیت است که از محتوای عمیق و با مفهوم برخوردار است.
نه تنها از برای زینت و زیب کلام خود
ثنایت را ذوی‌الافهام می‌گردید پیرامون
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که تو فقط به خاطر زیبایی کلام و زینت آن، در بیشتر مواقع به ستایش تو می‌پردازم و این ستایش را در میان اذهان مختلف منتشر می‌کنم.
کنند از نظم پر در کفهٔ میزان مدحت را
اگر جن و ملک را چون بشر طبعی بود موزون
هوش مصنوعی: اگر جن و فرشتگان هم مانند انسان‌ها خُلق و خوی موزونی داشتند، می‌توانستند از نظم و ترتیب مدح و ستایش استفاده کنند و آن را در کفهٔ ترازوی سنجش قرار دهند.
ز لطف پادشاه لم‌یزل امید میدارم
که سازد دولت دیر انتقامت را ابد مقرون
هوش مصنوعی: از مهربانی پادشاه جاویدان، امیدوارم که دولت و کامیابی در انتقام‌جویی‌ام را برای همیشه پیوند دهد.