قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - وله ایضا
به که درین گفته معجز بیان
درج بود نام خدای جهان
شکر که قیوم کریم احد
جانده پوزش طلب و جانستان
پایهٔ ده عقده ز گیتی گشای
پادشه ملک به حارس رسان
کرد اگر حکم که شاه سلیم
ماه فلک فطرت جم پاسبان
بار جهان بست و باقدام این
دل ز بقا کند و ز آثار آن
خورد بهم حد جهانی ولی
شد به دمی تازه زمین و زمان
از که ز شاهی که به اقبال اوست
فتنهٔ ایام ز مردم نهان
شاهسواری که ز شاهان بود
امجد و اشجع به کمال و توان
شیر مصافی که به هیجا در آب
جسته مبارز ز بنان سنان
کوه شکوهی که ز تمکین نهاد
بزم تعین به اساس کران
صاحب عالم که ازو برقرار
مانده رفاهیت کون و مکان
باد بر این طرفه بنا از نشاط
تا ابد این بانی صاحبقران
عزلت ده روزه او را بلی
باد به دل خسروی جاودان
هست محال آن که ببندد به فکر
آدمی این عقد درر عقدهسان
ای ملک ستان کبیر
وی شه کامل نسق کامران
گرچه به لوح دل دانای خود
زد رقم مدت امن و امان
بیش ز هر پادشهی کوس هم
کوفت در اصلاح مهم جان
باد ازو دور به دوران که هست
پادشه و شیردل و نوجوان
می نگرد دل چو به هر مصرعی
کامده یک فکر از آن داستان
هست بدانسان که به رمز و حساب
فهم شود سال جلوسش از آن
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷ - فی مدح سلطانالعادل حمزه میرزا: شکر خدا که پایهٔ دولت ز آسمانقصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - در مدح شاه اسمعیل بن شاه طهماسب صفوی: مژدهای اهل زمین که اقبال بر هفت آسمان
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به که درین گفته معجز بیان
درج بود نام خدای جهان
هوش مصنوعی: در این گفته، معجزهای از بیان وجود دارد که نام خداوند جهان در آن درج شده است.
شکر که قیوم کریم احد
جانده پوزش طلب و جانستان
هوش مصنوعی: تشکر و قدردانی به خاطر وجود بخشنده و مهربان که ما را فرامیخواند تا از او طلب بخشش کنیم و جان خود را حفظ کنیم.
پایهٔ ده عقده ز گیتی گشای
پادشه ملک به حارس رسان
هوش مصنوعی: پادشاه باید درختی از دنیا را به درستی پرورش دهد تا به نگهبانان و محافظان خود برساند.
کرد اگر حکم که شاه سلیم
ماه فلک فطرت جم پاسبان
هوش مصنوعی: اگر پادشاه سلیم بر اساس طبیعت درست حکم کند، مانند ماهی است که آسمان را روشن میکند و جم را پاسبانی میکند.
بار جهان بست و باقدام این
دل ز بقا کند و ز آثار آن
هوش مصنوعی: این دنیا را به دوش خود میکشد و با حرکت این دل، از قدرت ادامهاش و نشانههایش دوری میکند.
خورد بهم حد جهانی ولی
شد به دمی تازه زمین و زمان
هوش مصنوعی: تمام مرزها و قوانین جهانی در هم شکست و در یک لحظه، زمین و زمان به نوعی تازه و نو شدند.
از که ز شاهی که به اقبال اوست
فتنهٔ ایام ز مردم نهان
هوش مصنوعی: از چه کسی باید بپرسم که شانسش خوب است، وقتی که مشکلات زمانه از مردم پنهان است؟
شاهسواری که ز شاهان بود
امجد و اشجع به کمال و توان
هوش مصنوعی: شاهسوار، شخصی است بزرگ و شجاع که از نسل پادشاهان و دارای بهترین ویژگیها و تواناییها است.
شیر مصافی که به هیجا در آب
جسته مبارز ز بنان سنان
هوش مصنوعی: شیر جسوری که به راحتی در آب پرید و با قدرت و شجاعت به مقابله دیگران میپردازد.
کوه شکوهی که ز تمکین نهاد
بزم تعین به اساس کران
هوش مصنوعی: کوهی بلند و باشکوه که باعث شده تا جشن و سرور در آن فضایی معین به خود بگیرد و به عنوان نقطهای مستحکم و پایهای شناخته شود.
صاحب عالم که ازو برقرار
مانده رفاهیت کون و مکان
هوش مصنوعی: آن کسی که تمام جهان به وجود او پایدار است و زندگی و آرامش در آن از او ناشی میشود.
باد بر این طرفه بنا از نشاط
تا ابد این بانی صاحبقران
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و نشاطی اشاره دارد که به طور دائمی در اثر هنری یا بنا وجود دارد و نشاندهندهی عظمت و شکوه آن بانی یا سازنده است. در واقع، باد به عنوان نشانهای از زندگی و پویایی، به این بنا جان میبخشد و آن را در کانون توجه قرار میدهد.
عزلت ده روزه او را بلی
باد به دل خسروی جاودان
هوش مصنوعی: او به مدت ده روز در انزوا به سر میبرد، و این انزوا به دل پادشاه جاودان پر باد خواهد کرد.
هست محال آن که ببندد به فکر
آدمی این عقد درر عقدهسان
هوش مصنوعی: غیرممکن است که فکر انسان بتواند این مسئله را که مانند گرهای در ذهنش باقی مانده است، حل کند.
ای ملک ستان کبیر
وی شه کامل نسق کامران
هوش مصنوعی: ای فرمانروای بزرگ و عالی، ای پادشاه بینقص و موفق.
گرچه به لوح دل دانای خود
زد رقم مدت امن و امان
هوش مصنوعی: اگرچه بر دل دانای خود، نشانهای از آرامش و امنیت نقش بسته است،
بیش ز هر پادشهی کوس هم
کوفت در اصلاح مهم جان
هوش مصنوعی: بیش از هر پادشاهی، صدای کوس و طبل در اصلاح و بهبود روح و جان انسان اهمیت دارد.
باد ازو دور به دوران که هست
پادشه و شیردل و نوجوان
هوش مصنوعی: باد به دور از او میچرخد، زیرا که او پادشاهی است شجاع و جوان.
می نگرد دل چو به هر مصرعی
کامده یک فکر از آن داستان
هوش مصنوعی: دل به هر مصرع نگاه میکند و هر بار یک فکر از آن داستان به ذهنش میآید.
هست بدانسان که به رمز و حساب
فهم شود سال جلوسش از آن
هوش مصنوعی: او به گونهای است که میتوان سال برگزاری مراسمش را با شمارش و حساب مشخص کرد.