برگردان به زبان ساده
ای نثار شام گیسویت خراج مصر و شام
هندوی خال تو را صد یوسف مصری غلام
هوش مصنوعی: ای آنکه گیسوی تو به شباهت عطر شام است، بهای زیبایی تو از زمین مصر و هند هم بیشتر است و گویای این زیبایی، صد یوسف مصری هستند که به تو خدمت میکنند.
چهرهات افروخته ماه درخشان را عذار
جلوهات آموخته کبک خرامان را خرام
هوش مصنوعی: صورت زیبا و درخشان تو به ماه نورانی یاد داده است چگونه خود را زینت کند و همچنین به کبک خوشتراش آموزش داده است که چگونه به آرامی قدم بردارد.
کاکلت بر آفتاب از ساحری افکنده ظل
سنبلت بر روی آب از جادوئی گسترده دام
هوش مصنوعی: موهای تو مانند سایهای بر روی آب افتاده است که حکایت از جادو و سحر دارد. این زیبایی و جذابیت، مانند گل سنبل، دلفریب و فریبنده است.
طوبی از قدت پیاپی میکند رفتار کسب
طوطی از لعلت دمادم میکند گفتار وام
هوش مصنوعی: درخت طوبی به خاطر زیبایی و عظمت تو همیشه در حال رشد و شکوفایی است، همانطور که کلام طوطی پیوسته به خاطر رنگین و درخشان بودن لعل تو به زیبایی بیان میشود.
گل به بویت گرچه میباشد نمیباشد بسی
مه به رویت گرچه میماند نمیماند تمام
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که اگرچه عطر گل همواره در فضا وجود دارد و زیبایی چهره تو همواره در یادها باقی میماند، اما حقیقت این است که هیچکدام از اینها دائمی نیستند و در نهایت از بین میروند.
گر نسازم سر فدایت بر تو خون من حلال
ور نمیرم در هوایت زندگی بر من حرام
هوش مصنوعی: اگر برای تو جانم را فدای تو نکنم، خون من بر تو حلال است و اگر در عشق تو نمیرم، زندگی برای من حرام خواهد بود.
کوکب اوج جلالی باد حسنت لایزال
آفتاب بی زوالی باد ظلت مستدام
هوش مصنوعی: ستارهای که نمایانگر عظمت توست، همیشه در اوج زیباییات بدرخشد و خورشید تو همیشگی و پایدار باقی بماند. سایهات نیز همواره بر سر ما باقی بماند.
شاه خوبانی چو جولان میکنی بر پشت زین
ماه تابانی چو طالع میشوی از طرف بام
هوش مصنوعی: زمانی که تو، ای زیبای شاهگونه، بر اسب خود به حرکت درمیآیی، مانند ماهی درخشان بر فراز آسمان میدرخشی و وقتی هم که به خوبی ظاهر میشوی، همچون ستارهای از طرف بام میتابی.
صد هزاران شیوه دارد آن پری در دلبری
من ندارم جز دلی آیا نهم دل بر کدام
هوش مصنوعی: آن پری در جلب محبت و دلربایی روشهای بسیار زیادی دارد، اما من تنها یک دل دارم و نمیدانم باید آن را به کدام سمت ببرم.
یافتم دی رخصت طوف ریاض عارضش
زد صبا زآن گلستان بوی بهشتم بر مشام
هوش مصنوعی: دیروز اجازه پیدا کردم که به زیباییهای چهرهاش نگاه کنم. نسیم صبحگاهی از آن باغ بهشتی، بوی خوشی را به مشامم رساند.
روضه دیدم چو جنت، جنت از وی برده فیض
چشمه دیدم چه کوثر کوثر از وی جسته کام
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف یک باغ پرداخته شده که به زیبایی بهشت میماند. در این باغ، به قدری نعمت و خوشی وجود دارد که میتوان از آن به عنوان منبعی پر از لذت و خوشحالی یاد کرد. در حقیقت، زیبایی و صفای این مکان به اندازهای است که انسان را به یاد بهشت میاندازد و احساس خوشبختی و آرامش عمیقی را منتقل میکند.
بر لب آن چشمه از خالش نشسته هندوئی
چون سواد دیده مردم به عین احترام
هوش مصنوعی: در کنار چشمه، دختر زیبایی با چهرهای چون دوده نشسته است، او با تمام احترام به مردم نگاه میکند.
مانع لب تشنها زان چشمهٔ زمزم صفات
ناهی دلخستها زان شربت عناب فام
هوش مصنوعی: آب زلال و شیرین چشمهٔ زمزم، تشنگیها را برطرف میکند و دلهای خسته را از نوشیدن شربت خوشمزهی عناب سیراب میسازد.
غیرتم زد در دل آتش کز چه باشد بیسبب
هندوی شیرین مذاق از دلبر ما تلخ کام
هوش مصنوعی: حس غیرت من را به نفع دلم برانگیخت که چرا کسی بدون دلیل باید از عشق ما ناراحت باشد در حالی که لذتی همچون هندوانه شیرین دارد.
خواستم منعش کنم ناگاه عقل دوربین
بانگ بر من زد که ای در نکتهدانی ناتمام
هوش مصنوعی: ناگهان به خود آمدم و فهمیدم که در مسألهای که قصد داشتم او را متوقف کنم، خودم هنوز تمام جزئیات را نمیدانم و ممکن است بهتر است سکوت کنم.
هندوئی کز زیرکی و مقبلی رضوان صفت
گشته کوثر را حفیظ و کرده جنت را مقام
هوش مصنوعی: زنی هندی که به خاطر زیرکی و زیباییاش به مقامهای عالی رسیده، به مانند کوثر در بهشت محفوظ و در جایگاه ویژهای در بهشت قرار دارد.
خود نمیگوئی که خواهد بود ای ناقص خرد
جز غلام شاه انجم چاکر کیوان غلام
هوش مصنوعی: تو خودت نمیگویی که در آینده چه خواهد شد ای ناتوان از درک، جز این که مثل یک غلام برای شاه ستارهها خدمت کرده و به کیوان خدمتگزاری کنی.
سرور فرخ رخ عادل دل دلدل سوار
قسور جنگ آور اژدر در لیث انتقام
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف یک شخصیت قدرتمند و شجاع میپردازد که چهرهای زیبا و دلنشین دارد، در برابر دشمنان جنگآوری را از خود نشان میدهد و آماده انتقام است. او به نوعی نماد قدرت و عدالت در زمان خود به شمار میآید.
حیدر صفدر که در رزم از تن شیر فلک
جان برآرد چون برآرد تیغ خونریز از نیام
هوش مصنوعی: حیدر صفدر، در میدان نبرد با شجاعت و قدرتی بینظیر، میتواند مانند شیر آسمان جان خود را در برابر دشمنان فدا کند، و به مانند تیغی که از نیام بیرون میآید، با تمام قوا به حمله میپردازد.
ساقی کوثر که تا ساقی نگردد در بهشت
انبیا را ز آب کوثر تر نخواهد گشت کام
هوش مصنوعی: ای ساقی کوثر، تا تو به مقام ساقی نرسی، انبیای الهی هم از آب کوثر بهشتی بهرهمند نخواهند شد.
فاتح خیبر که گر بودی زمین را حلقهای
در زمان کندی و افکندی درین فیروزه بام
هوش مصنوعی: اگر فاتح خیبر بودی، میتوانستی زمین را در چنگ خود بگیری و آن را در این آسمان فیروزهای به زمین بیندازی.
قاتل عنتر که بر یکران چه میگردد سوار
میفرستد خصم را سوی عدم در نیم گام
هوش مصنوعی: قاتل عنتر که بر یکران میچرخد، سوارانی را به سوی دشمن میفرستد تا در نیم قدم او را به نابودی بفرستند.
خواجه قنبر که هندوی کمیتش ماه را
خوانده چون کیوان غلام خویش بدرش کرده نام
هوش مصنوعی: خواجه قنبر، که یک هندی با قد و قامت بلند است، مانند ماهی زیبا و روشن است که در کنار کیوان (زحل) خود را درخشانتر نشان میدهد.
داور محشر که تا ذاتش نگردد ملتفت
بر خلایق جنت و دوزخ نیابد انقسام
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که خداوند به ذات خود توجه نکند، انسانها به بهشت و جهنم تقسیم نخواهند شد.
أین عم مصطفی بحرالسخا بدرالدجی
اصل و نسل بوالبشر خیرالبشر کهفالانام
هوش مصنوعی: کجا است عموی مصطفی که سرشار از سخاوت و بخشندگی بود؟ او که در خانوادهای نیکو زاده شده و از نسل بهترین مخلوقان است، و پناهگاه انسانها به شمار میرود.
از تقدم در امور مؤمنان نعمالامیر
وز تقدس در صلوة قدسیان نعمالامام
هوش مصنوعی: در انجام کارهای مؤمنان، رهبری و مدیریت خوب و سودمندی وجود دارد و در نماز و عبادت عزیزان و پاکان، مقام و منزلت بلند و بزرگی دیده میشود.
آن که گر تغییر اوضاع جهان خواهد شود
شرق و مغرب غرب مشرق شام صبح و صبح شام
هوش مصنوعی: هرکسی که بخواهد تغییراتی در دنیا بهوجود آورد، میتواند مرزها و تقسیمات جغرافیایی را جابجا کند و همه چیز را در هم بریزد. یعنی قادر است که صبح و شب را معکوس کند و همه چیز را دگرگون نماید.
وانکه گر جمع نقیضین آید او را در ضمیر
آب و آتش را دهد با هم به یکدم التیام
هوش مصنوعی: کسی که بتواند دو چیز متضاد را با هم جمع کند، میتواند درونش همزمان آب و آتش را به آرامش برساند.
آب پیکانش گر آید در دل عظم رمیم
از زمین خیزد که سبحانالذی یحییالعظام
هوش مصنوعی: اگر آب تیر او به دل سنگی برسد، از زمین برمیخیزد و زنده میشود. چون خدایی هست که میتواند استخوانها را زنده کند.
سهمه فی قوسه کالطیر فی برجالسما
سیفه فی کفه کالبرق فی جوفالغمام
هوش مصنوعی: سهمی که در قوس وجود دارد، مانند پرندهای است که در آسمان پرواز میکند. همچنین، شمشیری که در دست است، مانند روشنایی صاعقهای است که در دل ابرها میدرخشد.
پشت عصیان را به دیوار عطایش اعتماد
دست طاعت را به دامان قبولش اعتصام
هوش مصنوعی: عصیان و نافرمانی پشت خود به دیوار بخشش و عطا تکیه دارد، اما کسانی که به طاعت و فرمانبرداری روی میآورند، دست خود را به دامن پذیرش و قبول خدا میزنند.
گر نبودی صیقل شمشیر برق آئین وی
میگرفت آیینهٔ اسلام را زنگ ظلام
هوش مصنوعی: اگر صیقل شمشیر وجود نداشت، نور و زیبایی آئين اسلام تحت تأثیر تاریکی و زنگار فساد قرار میگرفت.
ور نکردی مهر ذاتش در طبایع انطباع
نور ایمان را نبودی در ضمایر ارتسام
هوش مصنوعی: اگر مهر واقعی او در سرشتها نفوذ نکرده باشد، نور ایمان هم در دلها نمیتواند جا بگیرد.
ای که هر صبح از سلام ساکنان هفت چرخ
بارگاهت میشود از شش جهة دارالسلام
هوش مصنوعی: ای کسی که هر صبح، ساکنان آسمانها با سلامشان به بارگاه تو میآیند و این سلام از شش سو به دارالسلام میرسد.
وی بهر شام از سجود محرمان نه فلک
هست قصر احترامت ثانی بیتالحرام
هوش مصنوعی: او برای شام به سجدهی محرمان رفت، نه به خاطر اینکه در آسمان قصر احترامی مانند خانهی کعبه وجود داشته باشد.
گر نبودی رایض امرت به امر هیچکس
توسن گردن کش گردون نمیگردید رام
هوش مصنوعی: اگر سفارش و فرمانت تحت تأثیر کسی نبود، اسب سرکش دنیا نمیتوانست رام شود.
ور نکردی پایهٔ عونت مدد افلاک را
این رواق بیستون ایمن نبودی ز انهدام
هوش مصنوعی: اگر به یاری آسمانها توجه نمیکردی، این بنای استوار قطعاً از خرابی در امان نمیماند.
آب دریا موج بر گردون زدی گر یافتی
قطرهای از لجه قدر تو با وی انضمام
هوش مصنوعی: اگر در دریا موجی ایجاد کنی و توانستی قطرهای از آن را پیدا کنی، بدان که ارزش تو با آن قطره یکی و همراه است.
بس که دست انتقام از قوت عدلت قویست
لاله رنگ از خون شاهین است چنگال حمام
هوش مصنوعی: انتقام به حدی قوی است که قدرت عدالت را تحت تاثیر قرار میدهد، به طوری که رنگ گل لاله از خون یک شاهین به مانند چنگال یک پرنده در حال جنگ است.
از ائمه ذات مرتاض تو ممتاز آمده
آن چنان کز اشهر اثنا عشر شهر صیام
هوش مصنوعی: از میان ائمه که به کمالات و ویژهگیها شناخته میشوند، یکی از آنها به گونهای ممتاز و برتر ظهور پیدا کرده که مانند بهترین ماهها در میان دوازده ماه، در ایام روزهداری، جایگاه ویژهای دارد.
ای مقالت مثل ما قالالنبی خیرالمقال
وی کلامت بعد قرآن مبین خیرالکلام
هوش مصنوعی: ای سخن تو همانند سخن پیامبر است که بهترین سخنان است و بعد از قرآن، گفتار تو بهترین گفتارهاست.
من کجا و مدحت معجز کلامی همچو تو
خاصه با این شعر بیپرگار و نظم بینظام
هوش مصنوعی: من در مقایسه با تو که دارای کلامی اعجابانگیز و بینظیر هستی، چه جایگاهی دارم، بهخصوص با این شعری که بدون قاعده و نظم نوشته شده است.
سویت این ابیات سست آورده و شرمندهام
ز آن که معلوم است نزد جوهری قدر رخام
هوش مصنوعی: به سویت برخلاف انتظار این شعرها را آوردهام و از این که میدانید مقام من در مقابل ارزش تو همچون رخام در برابر جواهر است، شرمندهام.
لیک میخواهم به یمن مدحتت پیدا شود
در کلام محتشم ایشان گردون احتشام
هوش مصنوعی: اما میخواهم به برکت ستایشت، در سخنان آن شاعر بزرگ، عظمت و شکوهی مانند آسمان به وجود آید.
زور شعر کاتبی سوز کلام آذری
گرمی انفاس کاشی حدت ابن حسام
هوش مصنوعی: شعر کاتبی با قدرت و سوز کلام آذری، گرمای وجود کاشی را به تصویر میکشد و شدت احساسات ابن حسام را نشان میدهد.
صنعت ابیات سلمان حسن اقوال حسن
لذت گفتار خواجو قوت نظم نظام
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و قدرت شعر اشاره شده است. سلمان با هنر شاعری خود، اقوال و سخنان خوبی را ارائه میدهد که لذت گفتار را به مخاطب منتقل میکند. همچنین، خواجو با نظم و سازماندهی قوی خود، به این زیبایی و لذت افزوده است. بهطور کلی، شعر در اینجا به عنوان یک هنر مؤثر و دلانگیز معرفی شده است.
حاصل از اکسیر لطف چاشنی بخشت شود
طبع نامقبول من مقبول طبع خاص و عام
هوش مصنوعی: اگر لطف و محبت تو به من بچشاند، در نتیجه، طبع ناپسند من نیز برای مردم خاص و عام قابل قبول خواهد شد.
یک تمنای دگر دارم که چون در روز حشر
بر لب کوثر بود لب تشنگان را ازدحام
هوش مصنوعی: من آرزوی دیگری دارم که وقتی در روز قیامت بر کنار کوثر حضور دارم، جمعیت تشنگان اطرافم را ببینم و از شدت تشنگی به من روی آورند.
زان میان ظل ظلیلم بر سر اندازی ز لطف
وز شراب سلسبیلم جرعهای ریزی به کام
هوش مصنوعی: از آنجا که زیر سایهام، لطف و رحمت تو را بر سرم میریزی، خواهش میکنم یک جرعه از شراب خوشگلی که داری به من بدهی.
مدعا چون عرض شد ساکت شو ای دل تا کنم
اختیار اختصار و ابتدای اختتام
هوش مصنوعی: وقتی موضوع مطرح شد، ای دل، خاموش باش تا من بتوانم خلاصه و جمعبندی کنم.
تا درین دیرینه دیر از سیر سلطان نجوم
نور روز و ظلمت شب را بود ثبت دوام
هوش مصنوعی: در این مکان قدیمی، سیر و حرکت ستارهها به ثبت رسیده است و نور روز و تاریکی شب به طور پیوسته در حال حاضر است.
روز احباب تو نورانی الی یومالحساب
روز اعدای تو ظلمانی الی یومالقیام
هوش مصنوعی: روز دوستان تو روشن و درخشان است تا روز حساب، اما روز دشمنان تو تاریک و سیاه است تا روز قیامت.