قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - وله ایضا
تا هست جهان به کام خان باد
خان کامستان و کامران باد
تا هست زمانهٔ آن یگانه
سر خیل اعاظم زمان باد
هر بندهٔ بارگه نشینش
در مرتبهٔ باد شه نشان باد
خشت ته فرش آستانش
بر تارک هفتم آسمان باد
ماوای همای دولت او
بالاتر از این نه آشیان باد
ذاتش که یگانهٔ زمانه است
ز آفات زمانه در امان باد
دستش که همیشه تاجبخش است
افسر نه فرق فرقدان باد
اقبال که مطلقالعنان است
با او همهوقت همعنان باد
نصرت ز پی عساکر او
پیوسته چو بیروان روان باد
فتحش به ملازمت شب و روز
در سلسلهٔ ملازمان باد
هر فتح که رخ نماید از خان
فتحی دگر از قفای آن باد
از خیل غنیم او غنیمت
در لشگر وی جهان جهان باد
خصمش که ز عمر میکشد رنج
منت کش مرگ ناگهان باد
امروز چو شاه محتشم اوست
لطفیش به محتشم نهان باد
او باقی و دولتش مقارن
بادولت صاحب الزمان باد
این نظم بدیهه چون دعائیست
معروض به خان نکتهدان باد
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - قصیده در مدح امیر قاسم بیک طبیب فرماید: آن که درد همه کس را به تو فرمود علاجقصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله ایضا: اگر چه مادر ایام خوش نتیجه فتاد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا هست جهان به کام خان باد
خان کامستان و کامران باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، امیدوارم که زندگیِ خان همیشه خوش و پربار باشد و او از زندگی لذت ببرد و کامیاب شود.
تا هست زمانهٔ آن یگانه
سر خیل اعاظم زمان باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن شخصیت بینظیر در میان بزرگان این زمان وجود دارد، بر تو باد.
هر بندهٔ بارگه نشینش
در مرتبهٔ باد شه نشان باد
هوش مصنوعی: هر کسی که در حضور پروردگار قرار میگیرد، به جایی میرسد که نشاندهندهی قدرت و بزرگی خداوند است، مانند بادی که نشانهای از وجودش در فضا باقی میگذارد.
خشت ته فرش آستانش
بر تارک هفتم آسمان باد
هوش مصنوعی: خشت زیر فرش درب خانهاش به اندازهای باارزش است که به بلندای هفتمین آسمان میرسد.
ماوای همای دولت او
بالاتر از این نه آشیان باد
هوش مصنوعی: مقام و جایگاه خوشبختی و سعادت او فراتر از این است که تنها به یک مکان خاص محدود شود.
ذاتش که یگانهٔ زمانه است
ز آفات زمانه در امان باد
هوش مصنوعی: این شخص که یکتاست و در کل دوران بینظیر است، از مشکلات و آسیبهای زمانه در امان باشد.
دستش که همیشه تاجبخش است
افسر نه فرق فرقدان باد
هوش مصنوعی: دست او که همیشه مایهی افتخار و بزرگی است، برتر از هر چیز دیگری است و به مانند فرق ستارهها نمیباشد.
اقبال که مطلقالعنان است
با او همهوقت همعنان باد
هوش مصنوعی: اقبال که آزادی عمل دارد، همیشه در کنار او باد همراستا و همگون است.
نصرت ز پی عساکر او
پیوسته چو بیروان روان باد
هوش مصنوعی: کمک و نصرت او همچون جریانی دائمی است که بیوقفه ادامه دارد.
فتحش به ملازمت شب و روز
در سلسلهٔ ملازمان باد
هوش مصنوعی: پیروزی او به خاطر همراهی دائم شب و روز با او است، در زنجیرهای از خدمتگزاران.
هر فتح که رخ نماید از خان
فتحی دگر از قفای آن باد
هوش مصنوعی: هر پیروزی که در زندگی به دست میآید، خود آغازگر موفقیتهای دیگری خواهد بود.
از خیل غنیم او غنیمت
در لشگر وی جهان جهان باد
هوش مصنوعی: از میان جمعیت و نیروی او، وفور نعمت و بهرهای برایش به دست آمده که در دنیا، هر کس باید از آن استفاده کند و بهرهمند شود.
خصمش که ز عمر میکشد رنج
منت کش مرگ ناگهان باد
هوش مصنوعی: آنکه از عمرش میکاهد و رنج میبرد، ناگهان باید منتظر مرگ باشد.
امروز چو شاه محتشم اوست
لطفیش به محتشم نهان باد
هوش مصنوعی: امروز شاه با صلابت و محترم وجود دارد، امیدوارم لطف و مهربانی او به صورت پنهان باقی بماند.
او باقی و دولتش مقارن
بادولت صاحب الزمان باد
هوش مصنوعی: او همیشه باقی است و خوشبختیاش همراه با خوشبختی صاحب زمان خواهد بود.
این نظم بدیهه چون دعائیست
معروض به خان نکتهدان باد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که این نظم آزاد و طبیعی مانند دعایی است که به یک فرد دانا و آگاه ارائه میشود. به عبارت دیگر، شاعر میخواهد بگوید که این شعر بهگونهای ساخته شده که شایسته توجه و درک فردی با فهم و نکتهسنجی است.