گنجور

شمارهٔ ۸ - موشّح به مدح باقر علوم النبیّین حضرت امام محمد باقر علیه السلام

به بزم قرب حجابی به غیر دوست ندیدم
چو زین حجاب گذشتم به وصل دوست رسیدم
ز لوح دل چو زدودم غبار ظلمت کثرت
جمال شاهد وحدت به چشم خویش بدیدم
ز کام خود بگذشتم به خواهش دل جانان
رضای خاطر او بر مراد خویش گزیدم
ز غیر دوست رمیدن بود طریقه ی عاشق
عجب مدار اگر من زخویشتن برمیدم
به دور نرگس مخمور لعل باده پرستت
وداع عقل به گفتم طمع زهوش بریدم
به یمن همت عشقت چه قیدها بشکستیم
ز شور جذبه ی شوقت چه خرقه ها که دریدم
ترا به خلوت دل بوده منزل و من غافل
به هرزه در طلبت گرد هر دیار دویدم
به عالمی نفروشم غم محبت جانان
که این متاع گرامی به نقد عمر خریدم
بسان نرگس شوخت مدام سرخوش و مستم
از آن زمان که زلعلت شراب شوق چشیدم
کمان عشق که گردن کشیدنش نتواند
به یک اشاره ی ابروی دلکش تو کشیدم
به جز محمد و آلش زکس امید ندارم
به کامرانی جاوید زین امید رسیدم
ز خاک درگه پنجم امام رفت حدیثی
شمیم روضه ی رضوان زشش جهت بشنیدم
محمّد بن علی باقرالعلوم شه دین
که داغ بندگیش از ازل به جبهه کشیدم
به عرض حال چه حاجت بود که هست یقینم
که واقف است به درد نهان و رنج پدیدم
«محیط» در حق من ظنّ بد مبر به خرابی
که مست باده ی عشق شهم نه مست نبیدم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بزم قرب حجابی به غیر دوست ندیدم
چو زین حجاب گذشتم به وصل دوست رسیدم
هوش مصنوعی: در مجالس عاشقانه هیچ‌ چیز جز دوست را ندیدم. وقتی از این حجاب گذشتم، به وصال دوست رسیدم.
ز لوح دل چو زدودم غبار ظلمت کثرت
جمال شاهد وحدت به چشم خویش بدیدم
هوش مصنوعی: وقتی که از روی دل، غبار تاریکی و کثرت را پاک کردم، زیبایی یکتایی معشوق را با چشمان خود مشاهده کردم.
ز کام خود بگذشتم به خواهش دل جانان
رضای خاطر او بر مراد خویش گزیدم
هوش مصنوعی: از خواسته‌های خود گذشتم و به آرزوی معشوقم توجه کردم و رضایت او را بر آنچه خود می‌خواستم، ترجیح دادم.
ز غیر دوست رمیدن بود طریقه ی عاشق
عجب مدار اگر من زخویشتن برمیدم
هوش مصنوعی: اگر عاشق واقعی هستی، باید از دیگران فاصله بگیری. عجیب نیست اگر من هم از خودم دور شوم.
به دور نرگس مخمور لعل باده پرستت
وداع عقل به گفتم طمع زهوش بریدم
هوش مصنوعی: به دور گل نرگس که مست و زیباست، در حال خداحافظی با عقل هستم و دیگر به هوش و تفکر خود اعتماد ندارم.
به یمن همت عشقت چه قیدها بشکستیم
ز شور جذبه ی شوقت چه خرقه ها که دریدم
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و محبت تو، ما بسیاری از محدودیت‌ها را پشت سر گذاشتیم و از شدت علاقه‌ات، بسیاری از لباس‌ها و قید و بندها را از خود دور کردیم.
ترا به خلوت دل بوده منزل و من غافل
به هرزه در طلبت گرد هر دیار دویدم
هوش مصنوعی: تو در دل من جایگاه خاصی داشته‌ای، اما من غافلانه و بی‌هدف در پی‌ات به هرجا که می‌توانستم دویده‌ام.
به عالمی نفروشم غم محبت جانان
که این متاع گرامی به نقد عمر خریدم
هوش مصنوعی: غم عشق معشوقم را به هیچ چیزی در دنیا عوض نمی‌کنم، زیرا این حسرت با ارزش را با تمام عمرم به دست آورده‌ام.
بسان نرگس شوخت مدام سرخوش و مستم
از آن زمان که زلعلت شراب شوق چشیدم
هوش مصنوعی: مانند نرگس زیبا و سرمست، همیشه شاداب و خوشحالم از زمانی که مزه شراب عشق تو را چشیدم.
کمان عشق که گردن کشیدنش نتواند
به یک اشاره ی ابروی دلکش تو کشیدم
هوش مصنوعی: عشق مانند کمانی است که نمی‌توان آن را به سادگی و با یک اشاره به سمت تو هدایت کرد. زیبایی ابروهای تو باعث شد که به این فکر بیفتم.
به جز محمد و آلش زکس امید ندارم
به کامرانی جاوید زین امید رسیدم
هوش مصنوعی: جز محمد و خانواده‌اش به هیچ کس دیگر امیدی ندارم برای رسیدن به کامیابی ابدی، و به خاطر همین امید به آن‌ها رسیده‌ام.
ز خاک درگه پنجم امام رفت حدیثی
شمیم روضه ی رضوان زشش جهت بشنیدم
هوش مصنوعی: از خاک درگاه پنجم امام، خبری شنیدم درباره عطر بهشت و لذت‌های روحانی آن.
محمّد بن علی باقرالعلوم شه دین
که داغ بندگیش از ازل به جبهه کشیدم
هوش مصنوعی: محمد بن علی باقر، که از عالمان بزرگ دین است، از زمان‌های بسیار دور و کهن، نشان و نشانه‌ای از بندگی و اخلاصش را بر روی پیشانی‌ام دارم.
به عرض حال چه حاجت بود که هست یقینم
که واقف است به درد نهان و رنج پدیدم
هوش مصنوعی: چرا نیاز به توضیح و بیان حال خود دارم، وقتی که می‌دانم او به خوبی از غم‌های پنهان و رنج‌های عیان من آگاه است؟
«محیط» در حق من ظنّ بد مبر به خرابی
که مست باده ی عشق شهم نه مست نبیدم
هوش مصنوعی: به این معنی است که درباره من قضاوت نکن و فکر نکن که به خاطر عشق دچار نقص و خرابی شدم؛ من فقط تحت تأثیر عشق هستم و هیچ نوع مستی و نشئگی دیگری ندارم.