شمارهٔ ۷ - مزیّن به مدح حضرت علی بن الحسین علیه السلام
یک دو روزی در کفم آن سیم ساق افتاده بود
یاد آن ایام خوش، کین اتفاق افتاده بود
بهره ای کز عمر خود بردیم، این اوقات بود
که اتفاق صحبت اهل وفاق افتاده بود
با خیالش بس که مشغولم ندانستم به عمر
کی وصالش اتفاق و کی فراق افتاده بود
عَقد اُلفت نو عروس دهر با هرکس به بست
از نخستین روز در فکر طلاق افتاده بود
واعظ شهرم به ترک عشق دعوت می نمود
لیک نشنیدم که بس تکلیف شان افتاده بود
دوش در بزم از فروغ جام و عکس چهر یار
مهر و مه را خوش قرانی اتفاق افتاده بود
دست گر نگرفته بودش همت خاصان شاه
دل زپا از کید ارباب نفاق افتاده بود
سید سجاد زین العابدین چارم امام
آن که با غم جفت و از هر عیش طاق افتاده بود
آن مریض عشق کو را تلخی زهر بلا
در هوای دوست شیرین در مذاق افتاده بود
کاش آن ساعت که از تاب تبش می سوخت تن
لرزه بر ارکان این نیلی رواق افتاده بود
بار دادندی اگر حجاب درگاهش «محیط»
هم چو عرش آنجای با صد اشتیاق افتاده بود
شمارهٔ ۶ - در مدح رابع اصول دین ثالث ائمه هُدی حضرت سیّدالشهداء علیه السلام: نیمه شب بر سرم آن خسرو شیرین آمدشمارهٔ ۸ - موشّح به مدح باقر علوم النبیّین حضرت امام محمد باقر علیه السلام: به بزم قرب حجابی به غیر دوست ندیدم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک دو روزی در کفم آن سیم ساق افتاده بود
یاد آن ایام خوش، کین اتفاق افتاده بود
هوش مصنوعی: چند روزی آن گوهری زیبا در دست من بود که یادآور روزهای خوش گذشتهام بود و این فکر به ذهنم خطور کرد که چطور این اتفاق برایم افتاده است.
بهره ای کز عمر خود بردیم، این اوقات بود
که اتفاق صحبت اهل وفاق افتاده بود
هوش مصنوعی: از زمانی که به زندگی خود پرداختیم، لحظاتی که در کنار دوستان همفکر و همدل خود بودیم، ارزشمندترین لحظات بودند.
با خیالش بس که مشغولم ندانستم به عمر
کی وصالش اتفاق و کی فراق افتاده بود
هوش مصنوعی: به خاطر خیالش آنقدر غرق در افکار و احساسات هستم که اصلاً متوجه نشدم چه زمانی به وصالش رسیدم و چه زمانی از او جدا شدم.
عَقد اُلفت نو عروس دهر با هرکس به بست
از نخستین روز در فکر طلاق افتاده بود
هوش مصنوعی: نخستین روزی که پیوند دوستی میان دو نفر برقرار میشود، همیشه ممکن است نگرانیهایی درباره جدایی و پایان این رابطه وجود داشته باشد.
واعظ شهرم به ترک عشق دعوت می نمود
لیک نشنیدم که بس تکلیف شان افتاده بود
هوش مصنوعی: واعظ شهر به من توصیه میکرد که عشق را رها کنم، اما من نشنیدم زیرا میدانستم خودش در چه مخمصهای گرفتار شده است.
دوش در بزم از فروغ جام و عکس چهر یار
مهر و مه را خوش قرانی اتفاق افتاده بود
هوش مصنوعی: شب گذشته در میهمانی به خاطر درخشش لیگ و سایه چهره محبوبم، لحظات زیبایی به وجود آمده بود.
دست گر نگرفته بودش همت خاصان شاه
دل زپا از کید ارباب نفاق افتاده بود
هوش مصنوعی: اگر فردی حتی به کمک و حمایت ویژه شاهان نیز نمیرسید، در آن صورت از توطئههای دشمنان و بدخواهان به زودی به زمین میافتاد.
سید سجاد زین العابدین چارم امام
آن که با غم جفت و از هر عیش طاق افتاده بود
هوش مصنوعی: سید سجاد، فرزند زین العابدین، چهارمین امام است. او کسی بود که به خاطر غم و اندوههایش در زندگی، از هر نوع خوشی و لذتی دور افتاده بود.
آن مریض عشق کو را تلخی زهر بلا
در هوای دوست شیرین در مذاق افتاده بود
هوش مصنوعی: آن عاشق بیمار که تلخی درد و رنج را در عشق دوست تحمل کرده بود، حالا شیرینی آن عشق را احساس میکند.
کاش آن ساعت که از تاب تبش می سوخت تن
لرزه بر ارکان این نیلی رواق افتاده بود
هوش مصنوعی: ای کاش آن زمان که نگاهش، راز و رمز عشق را در دل میسوزاند، لرزشی بر پایههای این ساختمان آبی رنگ ایجاد شده بود.
بار دادندی اگر حجاب درگاهش «محیط»
هم چو عرش آنجای با صد اشتیاق افتاده بود
هوش مصنوعی: اگر پردهای بر درگاهش افتاده باشد، در آن حال نیز به اندازهی عرش، با صد شور و اشتیاق در آنجا حاضر بودم.