شمارهٔ ۷۷ - موشّح و مختوم به نام نامی حضرت صاحب الزمان علیه السلام
گدای میکده ام خشت زیر سر دارم
زمهر افسر و از کهکشان کمر دارم
زیمن عاطفت پیر می فروش مدام
شراب صافی و ساقی سیمبر دارم
مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم
که بس جلال بدین وضع مختصر دارم
خوشم به بی سر و پایی که تا چنین شده ام
نه رنج پاس کلاه و نه بیم سر دارم
به سلطنت ندهم پیشه ی قناعت را
که اهل دانشم و بینش و بصر دارم
فراغ خاطر و عیش مدام و خلوت امن
هرآن چه دارم ازین پیشه سربسر دارم
زخویش بی خبرم تا نموده جذبه ی عشق
به جان دوست که از عالمی خبر دارم
فقیر و عاجز و درویش و عورم ای خواجه
مرا بخر که از این گونه بس هنر دارم
همان همایون شاخم که باغبان از من
مر آن ثمر که به جوید، همان ثمر دارم
دل و دمی چه جهان تاب مهر و روشن روز
زفیض آه شب و ناله ی سحر دارم
به جز محبت نیکان زمن مجو هنری
که در سرشت نهفته همین هنر دارم
نیازمندم به چشم امید در همه عمر
به لطف حجت موعود منتظر دارم
پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی
که خاک درگه والاش تاج سر دارم
به جرم دوستی او اگر بُرند سرم
گمان مبر که سر از آستانش بردارم
زیمن تربیت بندگان او است محیط
که طبع هم چو یم و نظم چون گهر دارم
شمارهٔ ۷۶ - در مدح حضرت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام: رنجها برده فراوان، هنر آموختهامشمارهٔ ۷۸ - در ستایش و مدح مولای پرهیزکاران علی بن ابیطالب علیه السلام: مایهٔ ایمان و کفر، عشق تو شد ای صنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گدای میکده ام خشت زیر سر دارم
زمهر افسر و از کهکشان کمر دارم
هوش مصنوعی: من یک فقیر در میخانه هستم و برای خودم سنگ زیر سر گذاشتهام، از زرق و برق تاج و تخت فخر نمیکنم و همچنین کمری از ستارههای آسمان دارم.
زیمن عاطفت پیر می فروش مدام
شراب صافی و ساقی سیمبر دارم
هوش مصنوعی: در دنیای احساسات، من همیشه در حال نوشیدن شراب ناب از دستان ساقی زیبا هستم.
مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم
که بس جلال بدین وضع مختصر دارم
هوش مصنوعی: به دیگران نگو که به خاطر شرایط و ظاهر کم اهمیت خودت را حقیر میدانی، چرا که با وجود شرایط مختصر و سادهات، جلال و عظمت زیادی داری.
خوشم به بی سر و پایی که تا چنین شده ام
نه رنج پاس کلاه و نه بیم سر دارم
هوش مصنوعی: من از سر و سامان نداشتن خود خوشحالم، چرا که در این وضعیت نه نگران از دست دادن چیزهای بیمورد هستم و نه از مجازات یا خطراتی که ممکن است بر سرم بیاید.
به سلطنت ندهم پیشه ی قناعت را
که اهل دانشم و بینش و بصر دارم
هوش مصنوعی: من هرگز قناعت را به عنوان شغل و زندگی خود انتخاب نخواهم کرد، زیرا من اهل علم و آگاهی و بینش هستم.
فراغ خاطر و عیش مدام و خلوت امن
هرآن چه دارم ازین پیشه سربسر دارم
هوش مصنوعی: من هم اکنون از آرامش، خوشی دائمی و تنهایی مطمئن برخوردارم و تمام آنچه که دارم از این شغل ناشی میشود.
زخویش بی خبرم تا نموده جذبه ی عشق
به جان دوست که از عالمی خبر دارم
هوش مصنوعی: من از خودم بیخبرم و فقط به خاطر جذبه عشق به جان دوست، خبری از دنیا دارم.
فقیر و عاجز و درویش و عورم ای خواجه
مرا بخر که از این گونه بس هنر دارم
هوش مصنوعی: من فردی ناتوان و بیپول هستم، ولی ای آقای محترم، مرا بپذیر زیرا که در این وضعیت، استعدادها و هنری دارم که میتواند به شما کمک کند.
همان همایون شاخم که باغبان از من
مر آن ثمر که به جوید، همان ثمر دارم
هوش مصنوعی: من همان شاخسار خوشبختم که باغبان از من میخواهد ثمری را که او به دنبالش است، و من همان ثمر را دارم.
دل و دمی چه جهان تاب مهر و روشن روز
زفیض آه شب و ناله ی سحر دارم
هوش مصنوعی: دل و جانم در تابش محبت و روشنایی روز زندگی میکند، و به برکت اشک شب و نالههای صبح، احساس عمیق و خاصی دارم.
به جز محبت نیکان زمن مجو هنری
که در سرشت نهفته همین هنر دارم
هوش مصنوعی: جز عشق و دوستی انسانهای نیک، چیزی را از من طلب نکن، زیرا همین عشق در ذات من نهفته است و من همین را دارم.
نیازمندم به چشم امید در همه عمر
به لطف حجت موعود منتظر دارم
هوش مصنوعی: در تمام عمر به نگاه امیدبخش احتیاج دارم و در انتظار لطف و رحمت حجت موعود هستم.
پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی
که خاک درگه والاش تاج سر دارم
هوش مصنوعی: من به صاحب زمان، مهدی، پناه میبرم که مکانی والاتر از زمین و آسمان دارد و من خود را زیر سایهی او همچون تاجی بر سرم احساس میکنم.
به جرم دوستی او اگر بُرند سرم
گمان مبر که سر از آستانش بردارم
هوش مصنوعی: اگر به خاطر دوستیام با او، سرم را هم ببرند، فکر نکن که از محبت و وفاداریام نسبت به او دست برمیدارم.
زیمن تربیت بندگان او است محیط
که طبع هم چو یم و نظم چون گهر دارم
هوش مصنوعی: محیطی که در آن وجود دارم، به مانند دریا، مملو از زندگی و سرشار از زیبایی است، و من نیز با نظم و ترتیب، همچون جواهراتی در آن مکان پرورش یافتهام.

محیط قمی