گنجور

شمارهٔ ۷۵ - مزیّن به اسم مبارک نبی و وصیّ صلی الله علیه و آله و سلم

روزگار پیش از این، خوش روزگاری داشتیم
چشم روشن از مه روی نگاری داشتیم
بود با زلف و رخ او صبح و شام ما به خیر
عشرت افزا دوره ی لیل و نهاری داشتیم
سبزه ی خط در گلستان رخش نارسته بود
از برای خود گل بی نیش خاری داشتیم
نرد الفت با خط و خال بتی می باختیم
نقش خوب آورده بود و خوش قماری داشتیم
چون فروزان می شدی از تاب می رخسار دوست
از برای سیر، خرم لاله زاری داشتیم
گاهگاهی شیشه ی صهبا به ما می داد وام
نزد پیر می فروشان، اعتباری داشتیم
از تو ای گل تا گلستان جهان پرشور بود
بلبل آسا نغمه ی جانسوز زاری داشتیم
ساقی مجلس به صافی باده دادی شست و شوی
از کدورت گر به لوح دل غباری داشتیم
یاد ایامی که از طوفان عشق و سوز دل
سینه ی سوزان و چشم اشک باری داشتیم
ای که می گویی برو از کوی بد نامی برون
می شدیم از خویشتن گر اختیاری داشتیم
لذت آسودگی بردیم ایامی که سر
در کمند بندگی شهسواری داشتیم
بود رایج نقد ما از سکه ی سلطان عشق
قلب پاک بیغش کامل عیاری داشتیم
از جفای آسمان گشتیم بی یار و دیار
ورنه ما هم بهر خود یار و دیاری داشتیم
همت مردانه ی ما کوه را کندی زجای
چون بنای عشق، عزم استواری داشتیم
سرفرازی را زخاک درگه سلطان دین
جاودان بر فرق، تاج افتخاری داشتیم
کسب رفعت می نمود از مقدم ما آسمان
چون به عالی درگهش جای قراری داشتیم
نی خطا گفتم کنون هم بنده ی آن درگهیم
غیر آن درگه کجا در عمر، کاری داشتیم
راستی دوم پیمبر بودی و سوم علی
جز خداوند احد، گر کردگاری داشتیم
در جهان جاوید ماندی نام ما هم چون «محیط»
گر زمدح شاه، نیکو یادگاری داشتیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزگار پیش از این، خوش روزگاری داشتیم
چشم روشن از مه روی نگاری داشتیم
هوش مصنوعی: در گذشته، روزهایی بسیار خوش داشتیم و از نگاه زیبای یک معشوق، دل شاد و روشن بودیم.
بود با زلف و رخ او صبح و شام ما به خیر
عشرت افزا دوره ی لیل و نهاری داشتیم
هوش مصنوعی: ما در کنار زلف و چهره‌اش، روز و شب را به خوشی گذرانیدیم و دوران شاد و خوشی را تجربه کردیم.
سبزه ی خط در گلستان رخش نارسته بود
از برای خود گل بی نیش خاری داشتیم
هوش مصنوعی: در باغ گل، سبزه‌ای از خط و نشان رخش گل نرمی داشت و برای خود، گلی بی‌خاری را خواسته بود.
نرد الفت با خط و خال بتی می باختیم
نقش خوب آورده بود و خوش قماری داشتیم
هوش مصنوعی: ما در بازی عشق و دوستی با زیبایی‌ها و نشانه‌های معشوق خود سر و کار داشتیم. بازی‌مان خوشایند و لذت‌بخش بود، و او خطوط زیبا و جذابی داشت که ما را بیشتر به خود جذب می‌کرد.
چون فروزان می شدی از تاب می رخسار دوست
از برای سیر، خرم لاله زاری داشتیم
هوش مصنوعی: هرگاه که چهره‌ی زیبای محبوب با تابش خاصی می‌درخشید، ما در دل‌مان احساس شادی و سرور می‌کردیم و همچون لاله‌زار خوشبو و زیبا، خوشحال بودیم.
گاهگاهی شیشه ی صهبا به ما می داد وام
نزد پیر می فروشان، اعتباری داشتیم
هوش مصنوعی: گاهی اوقات شیشه ای از شراب به ما می دادند و در کنار پیران فروشندگان، برای خود ارزش و اعتباری داشتیم.
از تو ای گل تا گلستان جهان پرشور بود
بلبل آسا نغمه ی جانسوز زاری داشتیم
هوش مصنوعی: از تو ای گل، تا زمانی که دنیای گل‌ها پر از شور و نشاط بود، بلبل همواره نغمه‌های جانسوز و تلخ خود را سر می‌داد.
ساقی مجلس به صافی باده دادی شست و شوی
از کدورت گر به لوح دل غباری داشتیم
هوش مصنوعی: ای ساقی، در این مجلس به ما شرابی دادی که دل‌های ما را از غبار غم و کدورت پاک کند. اگر در دل‌ ما پرده‌ای از غبار وجود داشت، با این نوشیدنی شسته و تمیز می‌شود.
یاد ایامی که از طوفان عشق و سوز دل
سینه ی سوزان و چشم اشک باری داشتیم
هوش مصنوعی: به یاد روزهایی هستم که دل‌مان از عشق و دلتنگی می‌سوخت و چشمان‌مان پر از اشک بود.
ای که می گویی برو از کوی بد نامی برون
می شدیم از خویشتن گر اختیاری داشتیم
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی از مکان بدی خارج شو، اگر ما اختیار داشتیم، خود را از این وضعیت رها می‌کردیم.
لذت آسودگی بردیم ایامی که سر
در کمند بندگی شهسواری داشتیم
هوش مصنوعی: در روزگاری که تحت فرمان یک پادشاه بزرگ و مقتدر بودیم، از آرامش و آسایش واقعی لذت می‌بردیم.
بود رایج نقد ما از سکه ی سلطان عشق
قلب پاک بیغش کامل عیاری داشتیم
هوش مصنوعی: ما در عشق، با قلبی پاک و بی‌غش، ارزش و زرق و برق خاصی را نگه‌داری می‌کردیم که همیشه در دل‌های ما رونق داشت.
از جفای آسمان گشتیم بی یار و دیار
ورنه ما هم بهر خود یار و دیاری داشتیم
هوش مصنوعی: به خاطر نادانی و بی‌رحمی جهان، ما از یار و دیار خود دور افتاده‌ایم وگرنه ما هم برای خود یار و دیاری داشتیم.
همت مردانه ی ما کوه را کندی زجای
چون بنای عشق، عزم استواری داشتیم
هوش مصنوعی: اراده و تلاش قوی ما به قدری است که می‌تواند کوه‌ها را از جا بکند، زیرا ما در مسیر عشق، عزم و اراده‌ای استوار و محکم داریم.
سرفرازی را زخاک درگه سلطان دین
جاودان بر فرق، تاج افتخاری داشتیم
هوش مصنوعی: ما به عنوان افتخار در پیشگاه پادشاه دین جاودان، بر سر خود تاج سرفرازی داشتیم.
کسب رفعت می نمود از مقدم ما آسمان
چون به عالی درگهش جای قراری داشتیم
هوش مصنوعی: وقتی ما در جایگاه بلند و با عظمت خود قرار داشتیم، آسمان نیز به خاطر ما بالا می‌رفت و به اوج می‌رسید.
نی خطا گفتم کنون هم بنده ی آن درگهیم
غیر آن درگه کجا در عمر، کاری داشتیم
هوش مصنوعی: من هیچ اشتباهی نکردم و اکنون نیز بنده آن درگاه هستم. به جز این درگاه، در تمام عمر هیچ کار دیگری نداشته‌ایم.
راستی دوم پیمبر بودی و سوم علی
جز خداوند احد، گر کردگاری داشتیم
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم این بیت را به زبان ساده‌تری بیان کنیم، می‌توان گفت: تو برای اصلاح امور جامعه دومین پیامبر و سومین علی بوده‌ای و جز خداوند یگانه، اگر کسی را به عنوان آفریننده‌ای داشته باشیم، باز هم تنها اوست.
در جهان جاوید ماندی نام ما هم چون «محیط»
گر زمدح شاه، نیکو یادگاری داشتیم
هوش مصنوعی: در این دنیا، نام ما مانند «محیط» همیشه باقی خواهد ماند. اگر به خاطر ستایش پادشاه، یاد خوبی از ما بر جا مانده باشد.

حاشیه ها

1403/11/04 15:02
عاطفه یانپی

این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم زمستان ۴۰۳