شمارهٔ ۷۳ - ایضاً در منقبت شاه ولایت مآب حضرت ابو تراب علیه السلام
چون ماه رخت به خواب بینم
در تیره شب آفتاب بینم
من آن چه کنم گناه باشد
تو آن چه کنی ثواب بینم
در دور لبت، مدام خود را
سرخوش زشراب بینم
چون چشم تو را به یاد آرم
در خود اثر شراب ناب بینم
دل را به خم کمند زلفت
پیوسته به پیچ و تاب بینم
از شعله ی آتشین عذارت
مرغ دل و جان کباب بینم
گیرم که شوم زاهل دوزخ
با یاد تو کی عذاب بینم
دل را بر چاه غبغب تو
در ورطه ی اضطراب بینم
همواره میان جان و جانان
چون هستی خود حجاب بینم
فرخنده دمی که خانه ی تن
از سیل اجل خراب بینم
شادم دم مرگ چون در آن دم
خرّم رخ تو پر آب بینم
شاهی که زبحر همت او
گردون چو یکی حباب بینم
با فیض تراب آستانش
آب حیوان سرآب بینم
با حبّ علی «محیط» در حشر
باور منما عذاب بینم
شمارهٔ ۷۲ - موشّح به نام نامی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام: چشمان تو امروز نموده است خرابمشمارهٔ ۷۴ - در مدح امیرالمؤمنین و امام المتقین علیه السلام: حالی دارم پریش و وضعی درهم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ماه رخت به خواب بینم
در تیره شب آفتاب بینم
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات را در خواب میبینم، حتی در شب تاریک نیز مانند آفتابی درخشانی را احساس میکنم.
من آن چه کنم گناه باشد
تو آن چه کنی ثواب بینم
هوش مصنوعی: من هر کاری که انجام دهم، آن را گناه میدانم، ولی هر کار تو را خوب و نیک میبینم.
در دور لبت، مدام خود را
سرخوش زشراب بینم
هوش مصنوعی: همواره در دور لبهایت، خود را شاد و سرمست از شراب مییابم.
چون چشم تو را به یاد آرم
در خود اثر شراب ناب بینم
هوش مصنوعی: زمانی که یاد چشمان تو به ذهنم میآید، در وجود خود تأثیر خوشگوار و باارزشی را احساس میکنم.
دل را به خم کمند زلفت
پیوسته به پیچ و تاب بینم
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلفهای تو همیشه در حال پیچ و تاب و گردش است.
از شعله ی آتشین عذارت
مرغ دل و جان کباب بینم
هوش مصنوعی: از شدت عشق و عذاب تو، قلب و جانم مثل مرغی در آتش کباب میشود.
گیرم که شوم زاهل دوزخ
با یاد تو کی عذاب بینم
هوش مصنوعی: فرض کن که من به جهنم بروم، اما با یاد تو، دیگر عذابی را احساس نمیکنم.
دل را بر چاه غبغب تو
در ورطه ی اضطراب بینم
هوش مصنوعی: دل من را در چاه غبغب تو میبینم، در حالی که در دچار اضطراب و نگرانی هستم.
همواره میان جان و جانان
چون هستی خود حجاب بینم
هوش مصنوعی: همیشه در ارتباط میان خودم و محبوبم، همچون پردهای میماند که مانع از دیدار واقعی میشود.
فرخنده دمی که خانه ی تن
از سیل اجل خراب بینم
هوش مصنوعی: خوشحال میشوم وقتی که میبینم بدن انسان به خاطر فرا رسیدن مرگ و ویرانی، از بین میرود.
شادم دم مرگ چون در آن دم
خرّم رخ تو پر آب بینم
هوش مصنوعی: در لحظهی مرگ، خوشحالم چون در آن لحظه چهرهی زیبای تو را میبینم که پر از زندگی و نشاط است.
شاهی که زبحر همت او
گردون چو یکی حباب بینم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من شاهی را می بینم که به خاطر عزم و ارادهاش، آسمان (گردون) را مانند حبابی ظریف و بیاهمیت تصور می کنم. این بیان نشاندهندهی عظمت و قدرت ارادهی آن شاه است که میتواند حتی بلندترین و عظیم ترین چیزها را کوچک و حقیر کند.
با فیض تراب آستانش
آب حیوان سرآب بینم
هوش مصنوعی: از برکت خاک آستان او، آب حیات را در سرچشمه میبینم.
با حبّ علی «محیط» در حشر
باور منما عذاب بینم
هوش مصنوعی: با محبت علی، در روز رستاخیز به من اطمینان بده که عذابی نخواهم دید.

محیط قمی