شمارهٔ ۶۴ - در منقبت حضرت صاحب الأمر و الزّمان علیه السلام
دو چیز مایه ی عشرت بود، علی التّحقیق
وصال یار موافق، وصل جام رحیق
وصول جام رحیق است، آیت دولت
وصال یار موافق، سعادت و توفیق
به سالخورده می ناب و خورد سال نکار
دهم هر آن چه مرا هست، از جدید و عتیق
رموز غیب بخوانم، زخط روشن جام
زلعل دوست کنم درک نکته های دقیق
مرا زخاصیت لعل دوست، شد معلوم
نگین خاتم جم بوده لاله رنگ عقیق
کنار سبزه به نوشم، به نغمه ی دف و چنگ
بیاد لعل لب دوست، باده ی چو عقیق
هر آن که موسم گل بگذرد زشاهد گل
اگر فلاطون باشد، تو می کُنش تَحمیق
همان تصور بی جا است ترک یار مدام
که هیچ عقل سلیمش نمی کند تصدیق
برای روشنی دیده، حرز جان سازم
گرم به دست فتد خاک پای یار شفیق
زنقد جان گهری نیست چون گرامی تر
به شوق دل کنمی جان نثار راه رفیق
به یادگار حدیثی بگویمت، بشنو
که یاد دارم از ناصحی شفیق و صدیق
دل شکسته بدست آر، اگر خدا طلبی
که این مقام بود جای حق، نه بیت عتیق
جزای کرده ی خود هرکسی چو خواهد دید
تو را چه کار که آن مؤمن است و آن زندیق
حدیث عقل بر عاشقان چنان باشد
که در شریعت فتوای مُفتی زندیق
طریق صدق و ارادت طلب که راه نجات
طریق بندگی او بود، علی التّحقیق
بود سلامت دست و زبان، مسلمانی
نمود پیر خرابات، این سخن تحقیق
حذر نمای زدیوان آدمی صورت
که قاطعان طریقند و قائدان فریق
طریق پیروی شاه دین ز دست مده
که راه کعبه ی قُرب است این خجسته طریق
خدیو خطه ی امکان شهنشه کونین
که با فلک نتوان کرد، درگهش تطبیق
پناه کون و مکان نوح وقت فلک نجات
که کائنات به بحر عطای او است غریق
ولی قائم بالسیف، حجت موعود
امام عصر ولی الاه خضر طریق
به غیر اینکه سزا نیست ذات حقش خواند
هرآن چه عرضه کنم در ثنای او است حقیق
مثال هستی کونین در بر ذاتش
مثال هستی قطره است، نزد بحر عمیق
پی سعادت جاوید نامه ی اعمال
«محیط» داد زمدح و ثنای شه تنمیق
شمارهٔ ۶۳ - و له ایضاً: عَلَیهِ الرَّحمَه: یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویششمارهٔ ۶۵ - در منقبت و رثاء حضرت فاطمه ی زهرا علیه السلام: امروز قلب عالم امکان بود ملول
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو چیز مایه ی عشرت بود، علی التّحقیق
وصال یار موافق، وصل جام رحیق
هوش مصنوعی: دو چیز حقیقتاً مایهی خوشی و لذت هستند: یکی دوستی و وصال با محبوب و دیگری نوشیدن شراب ناب.
وصول جام رحیق است، آیت دولت
وصال یار موافق، سعادت و توفیق
هوش مصنوعی: رسیدن به جام خوشبختی، نشانهای از شادی و موفقیت در ارتباط با یار دلخواه است. این لحظه، بیانگر موفقیت و سعادت در زندگی است.
به سالخورده می ناب و خورد سال نکار
دهم هر آن چه مرا هست، از جدید و عتیق
هوش مصنوعی: من به پیران حکمت و تجربه، و به جوانان بیتجربه، هرچه که دارم از چیزهای نو و کهنه را میدهم.
رموز غیب بخوانم، زخط روشن جام
زلعل دوست کنم درک نکته های دقیق
هوش مصنوعی: من میتوانم اسرار پنهان را درک کنم و با روشنایی نوشتار، زیبایی جام آن دوست را به تصویر بکشم و نکات ظریف و با معنا را دریافت کنم.
مرا زخاصیت لعل دوست، شد معلوم
نگین خاتم جم بوده لاله رنگ عقیق
هوش مصنوعی: از ویژگیهای خاص دوست، برایم روشن شد که سنگی که در انگشتر جمشید بوده، رنگی مانند لاله و عقیق دارد.
کنار سبزه به نوشم، به نغمه ی دف و چنگ
بیاد لعل لب دوست، باده ی چو عقیق
هوش مصنوعی: در کنار سبزه، در حالی که به صدای دف و چنگ گوش میدهم، به یاد لبهای سرخ دوست، شراب به رنگ عقیق مینوشم.
هر آن که موسم گل بگذرد زشاهد گل
اگر فلاطون باشد، تو می کُنش تَحمیق
هوش مصنوعی: هر کسی که بهار و فصل گل را از دست بدهد، حتی اگر از نظر علمی بزرگ و باهوش باشد، باز هم نمیتواند از زیباییها و لذتهای آن فصل بهرهمند شود و این نشاندهنده احمق بودن اوست.
همان تصور بی جا است ترک یار مدام
که هیچ عقل سلیمش نمی کند تصدیق
هوش مصنوعی: تصور همیشه جدایی از یار، یک خیال بیهوده است که هیچ عقل سلیمی نمیتواند آن را بپذیرد.
برای روشنی دیده، حرز جان سازم
گرم به دست فتد خاک پای یار شفیق
هوش مصنوعی: برای اینکه چشمانم روشن شود، یک دعا و حفاظ میسازم. اگر غبار پای دوست مهربانم به دستم بیفتد، این را گرامی میدارم.
زنقد جان گهری نیست چون گرامی تر
به شوق دل کنمی جان نثار راه رفیق
هوش مصنوعی: هیچ چیز ارزشمندتر از عشق و دوستی وجود ندارد، بنابراین با تمام وجود و از روی عشق، جانم را در راه دوستی فدای یاران میکنم.
به یادگار حدیثی بگویمت، بشنو
که یاد دارم از ناصحی شفیق و صدیق
هوش مصنوعی: به یادداشتی از سخنی به تو میگویم، گوش کن که من از یک مشاور دلسوز و دوستداشتنی به خوبی یاد دارم.
دل شکسته بدست آر، اگر خدا طلبی
که این مقام بود جای حق، نه بیت عتیق
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به مقام و جایگاهی نزدیک خداوند برسی، باید دل شکسته داشته باشی، زیرا این مقام مربوط به حقیقت است و نه به مکانهای قدیمی و مادی.
جزای کرده ی خود هرکسی چو خواهد دید
تو را چه کار که آن مؤمن است و آن زندیق
هوش مصنوعی: هر کسی باید عاقبت کار خود را ببیند، اما تو چه نیازی به این کار داری؟ آن مؤمن و آن زندیق (کافر) هر کدام پاداش و جزای خود را خواهند داشت.
حدیث عقل بر عاشقان چنان باشد
که در شریعت فتوای مُفتی زندیق
هوش مصنوعی: عقل در مورد عاشقان به گونهای صحبت میکند که مانند فتوای یک مفتی بیدین در شریعت است.
طریق صدق و ارادت طلب که راه نجات
طریق بندگی او بود، علی التّحقیق
هوش مصنوعی: راه راست و صادقانهای که باید دنبال کرد، به یقین همان راه نجات و عبودیت خداوند است.
بود سلامت دست و زبان، مسلمانی
نمود پیر خرابات، این سخن تحقیق
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که سلامت و درستی دست و زبان، نشانه واقعی مسلمانی است که یک فرد باتجربه و آگاه در جامعه به آن اشاره میکند. این سخن نشاندهنده ی حقیقت است.
حذر نمای زدیوان آدمی صورت
که قاطعان طریقند و قائدان فریق
هوش مصنوعی: از افراد و ستمگرانی که به شکل انسان هستند، دوری کن، زیرا آنها رهبران نادرستی هستند که افراد را به بیراهه میبرند.
طریق پیروی شاه دین ز دست مده
که راه کعبه ی قُرب است این خجسته طریق
هوش مصنوعی: راه و روش پیروی از ولی و پیشوای دین را از دست ندهید، زیرا این مسیر، راهی است به سوی کعبهٔ نزدیک شدن به خدا که بسیار مبارک و خوشخیم است.
خدیو خطه ی امکان شهنشه کونین
که با فلک نتوان کرد، درگهش تطبیق
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف عظمت و شکوه خداوند میپردازد که در جایی که امکان وجود دارد، سلطنت و فرمانروایی او بر کائنات قرار دارد. بیان میشود که هیچ چیز دیگری نمیتواند با مقام و منزلت او مقایسه شود و درگاه او به همه چیز سر و سامان میدهد.
پناه کون و مکان نوح وقت فلک نجات
که کائنات به بحر عطای او است غریق
هوش مصنوعی: نوح، پناهگاه همه موجودات در زمان طوفان است، چون دریا به لطف او غرق شدهاند.
ولی قائم بالسیف، حجت موعود
امام عصر ولی الاه خضر طریق
هوش مصنوعی: امام مهدی (عج) به عنوان ولی و پیشوای زمان، با شمشیر عدالت خود به دین و حق باز خواهد گشت و راه هدایت را روشن خواهد کرد.
به غیر اینکه سزا نیست ذات حقش خواند
هرآن چه عرضه کنم در ثنای او است حقیق
هوش مصنوعی: به جز اینکه شایسته نیست که ذات خداوند را به نام بخوانیم، هر چیزی که در مدح و ثنای او ارائه کنم، حقیقتاً حق است.
مثال هستی کونین در بر ذاتش
مثال هستی قطره است، نزد بحر عمیق
هوش مصنوعی: وجود دنیا مانند قطرهای است در دریا، که خود در ذات آن دریا وجود دارد و معانی عمیقتری را در بر دارد.
پی سعادت جاوید نامه ی اعمال
«محیط» داد زمدح و ثنای شه تنمیق
هوش مصنوعی: در جستجوی خوشبختی ابدی، نوشتهای از اعمال خوب و سخنانی درباره ستایش و تعریف از پادشاه را به محیط میفرستد.