گنجور

شمارهٔ ۶۳ - و له ایضاً: عَلَیهِ الرَّحمَه

یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش
بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش
بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب
دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش
پشمین کلاه خویش به سلطان نمی دهم
گر فی المثل عوض دهدم، تاج و تخت خویش
شاهی که جور پیشه نماید همی زند
با دست خویش تیشه به پای درخت خویش
تا شد ثنای آل علی روزیم «محیط»
ممنون شدم زطالع مسعود و بخت خویش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش
بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش
هوش مصنوعی: به یادم می‌آید در روزهای دشوار زندگی، در حالی که در تنم رنج و محنت وجود دارد، همچون انسان دیوانه لباس خود را بر تن کرده‌ام.
بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب
دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش
هوش مصنوعی: من به شدت درگیر درد جدایی هستم و نگرانی از مرگ دارم. اما در این حال طبیبی دارم که برای درمانم دارویی دارد که از خون دل خودم به دست آمده است.
پشمین کلاه خویش به سلطان نمی دهم
گر فی المثل عوض دهدم، تاج و تخت خویش
هوش مصنوعی: هرگز کلاه چرمی‌ام را به سلطان نخواهم داد، حتی اگر به جای آن، تاج و تخت خودم را پیشنهاد کند.
شاهی که جور پیشه نماید همی زند
با دست خویش تیشه به پای درخت خویش
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که ظلم و ستم کند، در واقع به ضرر خودش عمل می‌کند و با دستان خود به ریشه‌ درخت قدرت و سلطنت خویش آسیب می‌زند.
تا شد ثنای آل علی روزیم «محیط»
ممنون شدم زطالع مسعود و بخت خویش
هوش مصنوعی: با توجه به ستایش و ذکر نعمت‌های خاندان علی، من از سرنوشت نیک و خوشبختی‌ام سپاسگزار شدم.