شمارهٔ ۶۱ - مختوم به مدح خانواده ی عصمت و طهارت علیه السلام
عجب مدار اگر وضع عالم است پریش
که یار کرده پریشان شکنج طُرّه ی خویش
مکن به حلقه ی گیسوی او گذار، ای دل
که هر که یافت در آن پرده راه، گشت پریش
به جد و جهد گشودم گره زطره ی دوست
به سعی خویش نمودم پریش، حالت خویش
نخست گام، نمودم وداع هستی خود
طریق پرخطر عشق چون گرفتم، پیش
به جز لبم که زلعل تو یافت بهبودی
شنیده ای زنمک به شود، جراحت ریش؟
گذشت در غم هجران، زمان عمر و هنوز
امید وصل تو دارد، دل محال اندیش
ز رنج و راحت دوران غمین و شاد مباش
که نیستی است سرانجام هر دو، ای درویش
به جد و جهد نخواهد شدن، میسر نوش
زخوان غیب تو را، چون نصیب آمده نیش
ولای احمد و آل است کیش ما یا رب
بدار باقی ما را، برین شریعت و کیش
طریق صدق و ارادت گرفته پیش «محیط»
امید هست کزین ره رسد به مقصد خویش
شمارهٔ ۶۰ - ایضاً مختوم به مدح سلطان سریر ارتضا حضرت علیّ مرتضی علیه السلام: دیار دل که پرآشوب بود، ناحیتششمارهٔ ۶۲ - موشّح به اسم مبارک اعظم اسماء الله الحسنی علیه السلام: غارت هوش می کند، جلوه ی سرو قامتش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عجب مدار اگر وضع عالم است پریش
که یار کرده پریشان شکنج طُرّه ی خویش
هوش مصنوعی: تعجب نکن اگر اوضاع دنیا در هم ریخته است، زیرا محبوبم با چنان زیبایی ای، موهایش را به طرز ناهماهنگی آراسته که همه چیز را دگرگون کرده است.
مکن به حلقه ی گیسوی او گذار، ای دل
که هر که یافت در آن پرده راه، گشت پریش
هوش مصنوعی: هرگز دل خود را در پیچ و خمش موهای او گرفتار نکن، زیرا هر کسی که در آن راز و پرده وارد شده، دچار سردرگمی و پریشانی شده است.
به جد و جهد گشودم گره زطره ی دوست
به سعی خویش نمودم پریش، حالت خویش
هوش مصنوعی: من با تلاش و کوشش خودم، مشکلات و سختیهای ناشی از عشق به دوست را حل کردم و با سعی و تلاشم توانستم به حالت خود پی ببرم.
نخست گام، نمودم وداع هستی خود
طریق پرخطر عشق چون گرفتم، پیش
هوش مصنوعی: در ابتدا، با وجود دانستن خطرات عشق، تصمیم به ترک زندگی قبلی خود گرفتم و قدم در این مسیر گذاشتم.
به جز لبم که زلعل تو یافت بهبودی
شنیده ای زنمک به شود، جراحت ریش؟
هوش مصنوعی: غیر از لبم که به خاطر تو بهبودی پیدا کرده است، آیا چیزی دیگر را دیدهای که به این شدت درد آور باشد؟
گذشت در غم هجران، زمان عمر و هنوز
امید وصل تو دارد، دل محال اندیش
هوش مصنوعی: زمانی که در غم جدایی تو گذشت، باز هم دل امید دیدار تو را دارد، هرچند که این امید غیرممکن به نظر میرسد.
ز رنج و راحت دوران غمین و شاد مباش
که نیستی است سرانجام هر دو، ای درویش
هوش مصنوعی: از رنج و راحت زندگی غمگین و شاد نباش، چون سرانجام هر دو بینهایت به نیستی منتهی میشود، ای درویش.
به جد و جهد نخواهد شدن، میسر نوش
زخوان غیب تو را، چون نصیب آمده نیش
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش نمیتوان به نتیجه دست یافت، مانند نوشیدنی از سفرهای که در غیب وجود دارد؛ وقتی تقدیر تو به تو میرسد، گویی زهر تلخی بر تو نازل شده است.
ولای احمد و آل است کیش ما یا رب
بدار باقی ما را، برین شریعت و کیش
هوش مصنوعی: محبت و پیروی از احمد (پیامبر اسلام) و خاندان او اصل و اساس ایمان ماست. ای پروردگار، ما را در این دین و مذهب استوار نگهدار.
طریق صدق و ارادت گرفته پیش «محیط»
امید هست کزین ره رسد به مقصد خویش
هوش مصنوعی: راه راست و پذیرش باطنی را در پیش گرفتهام و امیدوارم که از این مسیر به هدف خود برسم.

محیط قمی