شمارهٔ ۵۷ - وَ لَهُ عَلَیهِ الرَّحمه ایضاً فی التَّشبیب
غیر بوسیدن تو نداریم هوس
هوس ما به همه عمر، همین باشد و بس
دیگران را هوس حور و قصور است و مرا
نیست جز دیدن روی و سر کوی تو هوس
بی گل روی تو ای سرو قد و لاله عذار
هست بر دلشدگان، ساحت گلشن چو قفس
سوختم از غم هجران تو چونان که بود
بر سوز دل من، آتش دوزخ چو قبس
شوق ما کم نشود با تو زغوغای رقیب
بادبیزن نکند منع تقاضای مگس
باز باد سحری غالیه بو گشته مگر
به هوای سر زلف تو برآورده قفس
رفت جانانه و صد قافله دل گشت روان
از پی محمل وی ناله کنان هم چو جرس
کیست آن شاهسوار خوش شیرین حرکات
که فتاده دل خلقیش بدنبال فرس
تا مگر اهل دلی را به کف آرم روزی
روزگاری است که محرم شده ام با همه کس
به فصاحت شده ام شهره آفاق ولی
در بیان سخن عشق تو باشم اخرس
به همه عمر دمی با تو بسر برده «محیط»
حاصل عمر گرانمایه همین باشد و بس
شمارهٔ ۵۶ - در مدح معیّر الممالک دام مجدُهُ: آب خضر از لب لعل تو نه من جویم و بسشمارهٔ ۵۸ - و له ایضاً فی التَّشبیب و التّحبیب: کیست آن مه که چو جولان دهد از ناز فرس
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غیر بوسیدن تو نداریم هوس
هوس ما به همه عمر، همین باشد و بس
هوش مصنوعی: ما هیچ آرزویی جز بوسیدن تو نداریم و این آرزوی ما در تمام عمر همین یک چیز خواهد بود و بس.
دیگران را هوس حور و قصور است و مرا
نیست جز دیدن روی و سر کوی تو هوس
هوش مصنوعی: دیگران آرزوی داشتن باغ و عمارت های زیبا را دارند، اما من تنها خواستهام دیدن روی تو و گذر از کنار کوی توست.
بی گل روی تو ای سرو قد و لاله عذار
هست بر دلشدگان، ساحت گلشن چو قفس
هوش مصنوعی: بدون وجود زیبایی تو، ای سرو بلند و گلهای رنگارنگ، دلباختگان در باغی که باید پر از گل باشد، احساس زندانی بودن میکنند.
سوختم از غم هجران تو چونان که بود
بر سوز دل من، آتش دوزخ چو قبس
هوش مصنوعی: از چشیدن درد جداییات به شدت سوختم، مثل آتش جهنم که بر دل سوزان من میجوشد.
شوق ما کم نشود با تو زغوغای رقیب
بادبیزن نکند منع تقاضای مگس
هوش مصنوعی: علاقه و شوق ما نسبت به تو کمتر نخواهد شد، حتی اگر رقیب ما پر سر و صدا باشد. به همین ترتیب، هیچ چیز نمیتواند مانع خواستههای ما شود، حتی اگر نظیر یک مگس مزاحم شوند.
باز باد سحری غالیه بو گشته مگر
به هوای سر زلف تو برآورده قفس
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که نسیم صبحگاهی بوی خوشی را به همراه دارد و شاید به خاطر جذابیت و زیبایی موهای تو به وجود آمده است.
رفت جانانه و صد قافله دل گشت روان
از پی محمل وی ناله کنان هم چو جرس
هوش مصنوعی: او با شکوه و زیبایی رفت و دلهای بسیاری مانند قافلهای، حسرت او را کشیدند و در پی او به راه افتادند، در حالی که با صدایی شبیه به صدای زنگ، ناله میکردند.
کیست آن شاهسوار خوش شیرین حرکات
که فتاده دل خلقیش بدنبال فرس
هوش مصنوعی: کیست آن سوار نیکوکار و جذاب که توجه دلهای مردم به او جلب شده و به خاطرش شوق و محبت در دلهایشان ایجاد شده است؟
تا مگر اهل دلی را به کف آرم روزی
روزگاری است که محرم شده ام با همه کس
هوش مصنوعی: در پی آن هستم که روزی دلهای پاک را جذب کنم، در حالی که اکنون با همه افراد در ارتباط و دوستی هستم.
به فصاحت شده ام شهره آفاق ولی
در بیان سخن عشق تو باشم اخرس
هوش مصنوعی: من در فن بیان و فصاحت شهرت زیادی دارم، اما زمانی که میخواهم از عشق تو سخن بگویم، مانند کسی هستم که نمیتواند حرف بزند.
به همه عمر دمی با تو بسر برده «محیط»
حاصل عمر گرانمایه همین باشد و بس
هوش مصنوعی: تمام عمرم را در کنار تو گذراندهام و به این ترتیب، همین لحظات با تو بهترین و ارزشمندترین بخش زندگیام است و بس.

محیط قمی