گنجور

شمارهٔ ۴۶ - در منقبت عین الله الناظره حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام

کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد
همت مردان برآرد از نهاد کوه گرد
کار مردان طی وادی خونخوار عشق
زهره ی مردان نداری، گرد این وادی مگرد
چون خیال دوست باشد قائد مرد طریق
آیدش در دیده خار رهگذر، ریحان و ورد
زیر ویران خانه ی تن هست گنج جان نهان
زنده دل آنان کز آن ویران برآوردند گرد
قرب جانان بایدت از جان و دل دوری گزین
نامه ی معشوق خوانی، دفتر خود در نورد
تن پرستان را توانایی بود از خورد و خواب
حق پرستان را توانایی زترک خواب و خورد
زاهدان را آگهی از عالم عشّاق نیست
تندرستان را خبر نبود زحال اهل درد
گرمی بازار عالم هست از سودای عشق
عشق گر، دکان ببندد، گردد این بازار سرد
در جهاد نفس هرکس گشت غالب، مرد او است
گفت پیغمبر جهاد اکبرستی، این نبرد
مرد این میدان که گفتم، هیچ می دانی که کیست
آن که نادیده چو او مردی، سپهر گرد گرد
«لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار»
حق به وصفش گفت و مردی را به ذاتش ختم کرد
رایت اسلام را تیغ کجش به نمود، راست
ارغوانی چهره ی گُردان زبیمش گشت زرد
می نگویم در ثنایش «لَیس باق غیره»
ور بگویم کی تواند مدعی انکار کرد
گفت یزدان «کلّ شیءٍ هالِک الّا وجهه»
کیست وجه الله، عین الله، جز آن شاه فرد
غیر گر به گرفت چندی جای شه، چون شه نشد
از مقام مرد جستن، زن نخواهد گشت مرد
گرچه مردم جزیی از نامش بود مردم گیاه
در عداد مردمان او را نمی شاید شمرد
بعد آن دونان که دانی دولت دیدار شاه
عارفان را بود چون دیدار، ورد از بعد برد
گشت از یمن مدیح شاه دین نظم «محیط»
ذکر تسبیح ملائک، بیت بیت و فرد فرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد
همت مردان برآرد از نهاد کوه گرد
هوش مصنوعی: کوه نمی‌تواند مانع رسیدن به هدف مردان با اراده شود، زیرا عزم و همت آن‌ها از درونشان مانند کوهی از قدرت و استواری برمی‌خیزد.
کار مردان طی وادی خونخوار عشق
زهره ی مردان نداری، گرد این وادی مگرد
هوش مصنوعی: اینجا به این اشاره شده که عشق یک راه دشوار و خونی است که فقط مردان واقعی توانایی عبور از آن را دارند. اگر قدرت و شجاعت لازم را نداری، بهتر است به این راه قدم نگذاری.
چون خیال دوست باشد قائد مرد طریق
آیدش در دیده خار رهگذر، ریحان و ورد
هوش مصنوعی: وقتی که فکر و آرزوی دیدار محبوب در ذهن انسان باشد، راهنما و راهگشای او در میان خار و خاشاک و دشواری‌ها، گل‌ها و زیبایی‌ها خواهد بود. به عبارت دیگر، عشق و محبت می‌تواند حتی در سخت‌ترین شرایط نیز به انسان کمک کند تا راهش را پیدا کند و به مقصودش برسد.
زیر ویران خانه ی تن هست گنج جان نهان
زنده دل آنان کز آن ویران برآوردند گرد
هوش مصنوعی: در زیر ویرانه‌های بدن آدمی، گنجی از جان پنهان است. فقط دل‌های زنده و آگاه هستند که از این ویرانه‌ها به اوج و بالندگی رسیده‌اند.
قرب جانان بایدت از جان و دل دوری گزین
نامه ی معشوق خوانی، دفتر خود در نورد
هوش مصنوعی: برای رسیدن به محبوب، باید از دل و جان خود فاصله بگیری و نامه‌ی معشوق را بخوانی و تمام زندگی‌ات را در این مسیر بیفکن.
تن پرستان را توانایی بود از خورد و خواب
حق پرستان را توانایی زترک خواب و خورد
هوش مصنوعی: افرادی که فقط به لذت‌های مادی و دنیوی می‌پردازند، قادر به انجام کارهای بیشتری هستند، اما افرادی که به معانی بلند و معنوی توجه دارند، قدرت و توانایی‌شان بیشتر از ترک لذت‌های خوردن و خوابیدن است.
زاهدان را آگهی از عالم عشّاق نیست
تندرستان را خبر نبود زحال اهل درد
هوش مصنوعی: زاهدان و افرادی که به دنیا و مادیات وابسته‌اند، از حال و هوای عاشقانه و احساسات عمیق عاشقان بی‌خبرند. همچنین کسانی که در زندگی پر از درد و رنج هستند، هیچ اطلاعی از حال و روز آرام و خوشحال افراد سالم ندارند.
گرمی بازار عالم هست از سودای عشق
عشق گر، دکان ببندد، گردد این بازار سرد
هوش مصنوعی: اگر عشق در دل‌ها موج بزند و مردم به آن رو بیاورند، زندگی و روابط‌‌شان پر از شور و هیجان خواهد شد. اما اگر عشق از دل‌ها برود و مردم به آن توجهی نکنند، همه‌چیز کسالت‌بار و بی‌روح می‌شود.
در جهاد نفس هرکس گشت غالب، مرد او است
گفت پیغمبر جهاد اکبرستی، این نبرد
هوش مصنوعی: در مبارزه با نفس، هر کسی که پیروز شود، واقعی‌ترین مرد است، زیرا پیامبر فرمود که این مبارزه بزرگ‌تر از هر نبرد دیگری است.
مرد این میدان که گفتم، هیچ می دانی که کیست
آن که نادیده چو او مردی، سپهر گرد گرد
هوش مصنوعی: مرد این میدان که درباره‌اش صحبت می‌کنم، آیا می‌دانی که او کیست؟ او کسی است که مانند او، مردی نادیده و ناشناخته است، همان‌طور که آسمان همواره در حال چرخش است.
«لافتی الّا علی لاسیف الّا ذوالفقار»
حق به وصفش گفت و مردی را به ذاتش ختم کرد
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که هیچ قدرت و عظمت واقعی جز با دلیری و شجاعت نیست، و در این رویکرد به سلاحی خاص اشاره شده که نماد قدرت و شجاعت است. در واقع، به اهمیت ویژگی‌هایی مانند شجاعت و دلیری در برابر سختی‌ها و خطرات اشاره دارد و نشان می‌دهد که این ویژگی‌ها می‌توانند انسان را در مسیر حق و حقیقت هدایت کنند.
رایت اسلام را تیغ کجش به نمود، راست
ارغوانی چهره ی گُردان زبیمش گشت زرد
هوش مصنوعی: پرچم اسلام به وسیله‌ی شمشیر کج خود نمایش داده شد و چهره‌ی گردان‌ها که به رنگ ارغوانی بود، از ترس به رنگ زرد درآمد.
می نگویم در ثنایش «لَیس باق غیره»
ور بگویم کی تواند مدعی انکار کرد
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که به جز او هیچ چیز دیگری باقی نمی‌ماند، اما اگر بگویم، چه کسی می‌تواند مدعی شود که این سخن را انکار کند؟
گفت یزدان «کلّ شیءٍ هالِک الّا وجهه»
کیست وجه الله، عین الله، جز آن شاه فرد
هوش مصنوعی: خداوند گفت که همه چیز نابود می‌شود جز چهره او. پس چهره الهی و عین خداوند کیست، جز آن پادشاه بی‌نظیر؟
غیر گر به گرفت چندی جای شه، چون شه نشد
از مقام مرد جستن، زن نخواهد گشت مرد
هوش مصنوعی: اگر کسی مدتی در جایگاه پادشاه بنشیند و نتواند از جایگاه واقعی خود بالا برود، در این صورت هرگز نمی‌تواند به مقام مردانگی و بزرگی دست یابد و به همین ترتیب، هیچ زنی هم نمی‌تواند به عنوان مرد شناخته شود.
گرچه مردم جزیی از نامش بود مردم گیاه
در عداد مردمان او را نمی شاید شمرد
هوش مصنوعی: گرچه مردم بخشی از نام اوست، اما گیاهان را نمی‌توان در شمار انسان‌ها قرار داد.
بعد آن دونان که دانی دولت دیدار شاه
عارفان را بود چون دیدار، ورد از بعد برد
هوش مصنوعی: پس از آنکه افراد بی‌خبر از مقام بلند روحانی را دیدند، حضور و ملاقات با شاه عارفان را همچون یک دعا یا ذکر بیان کردند و از آن دیدار به وجد آمدند.
گشت از یمن مدیح شاه دین نظم «محیط»
ذکر تسبیح ملائک، بیت بیت و فرد فرد
هوش مصنوعی: از خوشنودی و بزرگی شاه دین، نظم «محیط» به عرش بالا رفت و در آن، ذکر تسبیح فرشتگان به صورت فردی و گروهی بیان شد.