شمارهٔ ۴۵ - مختوم به مدح مولای متقیان و امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیه السلام
قد پی تعظیم خلق خم نتوان کرد
بندگی غیر ذوالکرم نتوان کرد
هر سو مو گر شود هزار زبان باز
شکر تو یا سابغ النعم نتوان کرد
منت دونان پی دونان نتوان برد
بهر درم حال خود دژم نتوان کرد
دامن همت که پاک آمده از عیب
طمع و حرص، متهم توان کرد
غره مشو بر دو روز دولت دنیا
زنده دلا، تکیه بر عدم نتوان کرد
از پی مخلوق، ترک حق نتوان گفت
ترک صمد، سجدهٔ صنم نتوان کرد
با تو برادر هر آن چه شرط وفا بود
گفتم و تکرار، دم به دم نتوان کرد
آن چه زدیوان غیب، گشته مقرر
هیچ به تدبیر، بیش و کم نتوان کرد
جز زنبی و علی و فاطمه و آل
از دگری خواهش کرم نتوان کرد
ترک ولای علی «محیط» نگوید
بر خود و بر جان خود، ستم نتوان کرد
شمارهٔ ۴۴ - مختوم و موّشح به مدح حضرت شاه ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام: شکر چون لعل تو شیرین نباشدشمارهٔ ۴۶ - در منقبت عین الله الناظره حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام: کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قد پی تعظیم خلق خم نتوان کرد
بندگی غیر ذوالکرم نتوان کرد
هوش مصنوعی: قد بلند و قامت رعنای کسی را نمیتوان در برابر دیگران کوچک شمرد و به جز خداوند بخشنده، تسلیم هیچکس نشد.
هر سو مو گر شود هزار زبان باز
شکر تو یا سابغ النعم نتوان کرد
هوش مصنوعی: اگر در هر طرف دنیا هزاران زبان به تمجید و ستایش برآید، باز هم نمیتوانیم به درستی شکر نعمتهای تو را به جا آوریم.
منت دونان پی دونان نتوان برد
بهر درم حال خود دژم نتوان کرد
هوش مصنوعی: نمیتوان از افراد پست و دنیای آنها بهرهای برد، زیرا حال خود را نمیتوان با غم و اندوه زیر و رو کرد.
دامن همت که پاک آمده از عیب
طمع و حرص، متهم توان کرد
هوش مصنوعی: اگر همت و تلاش خود را خالص و دور از هرگونه طمع و حرص نگه داریم، میتوانیم به اتهام و مشکل پیروز شویم.
غره مشو بر دو روز دولت دنیا
زنده دلا، تکیه بر عدم نتوان کرد
هوش مصنوعی: به دام خوشبینی و فریب نیا، زیرا دنیا دو روزی بیشتر نیست و ای دل، نمیتوان بر نابودی تکیه کرد.
از پی مخلوق، ترک حق نتوان گفت
ترک صمد، سجدهٔ صنم نتوان کرد
هوش مصنوعی: برای مخلوق نمیتوان از حق دست برداشت، زیرا بدون حق نمیتوان به چیزی پرستش کرد.
با تو برادر هر آن چه شرط وفا بود
گفتم و تکرار، دم به دم نتوان کرد
هوش مصنوعی: با تو هر چیزی که لازم بود برای حفظ وفا گفتم و تکرار کردم، ولی نمیتوانم هر لحظه این حرفها را تکرار کنم.
آن چه زدیوان غیب، گشته مقرر
هیچ به تدبیر، بیش و کم نتوان کرد
هوش مصنوعی: آنچه در تقدیر ازلی نوشته شده، تغییر ناپذیر است و نمیتوان هیچ چیزی را به دلخواه خود کم یا زیاد کرد.
جز زنبی و علی و فاطمه و آل
از دگری خواهش کرم نتوان کرد
هوش مصنوعی: به جز بانوی زینبی، علی، فاطمه و خاندانشان، از هیچ کس دیگری نمیتوان درخواست لطف و کرم کرد.
ترک ولای علی «محیط» نگوید
بر خود و بر جان خود، ستم نتوان کرد
هوش مصنوعی: کسی که از ولایت علی دور شود، نمیتواند بر خود و جانش ظلم روا دارد و این را به خود نمیگوید.