شمارهٔ ۴۰ - در مدح امیرالمؤمنین و اهل بیت طاهرین علیه السلام
دل در غم تو دژم نباشد
نیش تو زنوش کم نباشد
با زلف و رخ تو دل شب و روز
شاد است و دمی دژم نباشد
در شهر یکی نشان ندارم
کز عشق تو متهم نباشد
پیوسته به جز خیال خطت
بر لوح بصر زغم نباشد
آن دل که گرفت سکه ی عشق
هرگز زپی درم نباشد
آن را که قناعت است پیشه
اندیشه ی بیش و کم نباشد
عارف که صمد پرست گردید
در سجاده بر صنم نباشد
می نوش و مخور غم جهان زانک
جز جام نشان زجم نباشد
هر دل که به باده شست و شو یافت
آلوده ی درد و غم نباشد
از غیر علی و آل ما را
از کس طمع کرم نباشد
شاهی که برش وجود کونین
جز قطره به نزد یَم نباشد
بی داغ غلامش زشاهان
اندر عرب و عجم نباشد
در محکمه ی شریعت و دین
عادل تر از او حَکَم نباشد
تنها نه درین جهان که جز او
حاکم صف حشر هم نباشد
از یاد علی «محیط» غافل
در عمر به هیچ دم نباشد
جز نام نشان و هستی من
با بود تو چون عدم نباشد
شمارهٔ ۳۹ - مختوم به اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام: جماعتی که دل و جان به عشق نسپارندشمارهٔ ۴۱ - ایضاً در مدح شاه ولایت علیه السلام: دوش چو در بزم جام، بر لب جانان رسید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل در غم تو دژم نباشد
نیش تو زنوش کم نباشد
هوش مصنوعی: دل در غم تو غمگین نیست و زهر نیش تو نیز کمتر از آنچه فکر میکنی نیست.
با زلف و رخ تو دل شب و روز
شاد است و دمی دژم نباشد
هوش مصنوعی: با موها و چهرهی تو، دل شب و روز همیشه شاد است و هیچ لحظهای غمناک نخواهد بود.
در شهر یکی نشان ندارم
کز عشق تو متهم نباشد
هوش مصنوعی: در این شهر هیچ نشانهای پیدا نمیکنم که از عشق تو بینصیب باشد و متهم نشود.
پیوسته به جز خیال خطت
بر لوح بصر زغم نباشد
هوش مصنوعی: همواره غیر از تصویر تو در دلم، دیگر از غم چیزی بر لوح چشم من باقی نمیماند.
آن دل که گرفت سکه ی عشق
هرگز زپی درم نباشد
هوش مصنوعی: دلهایی که به عشق وابسته میشوند، هرگز به دنبال مال و ثروت نمیروند.
آن را که قناعت است پیشه
اندیشه ی بیش و کم نباشد
هوش مصنوعی: کسی که قناعت را در زندگی خود انتخاب کند، دیگر به فکر چیزهای زیاد یا کم نخواهد بود.
عارف که صمد پرست گردید
در سجاده بر صنم نباشد
هوش مصنوعی: عارفی که به توحید و خداپرستی رسیده باشد، دیگر نمیتواند در برابر بتها و معبودهای کاذب سجده کند.
می نوش و مخور غم جهان زانک
جز جام نشان زجم نباشد
هوش مصنوعی: بیا می بنوش و نگران مشکلات دنیا نباش، چرا که جز جام عشق و معرفت چیزی دیگر نمیتواند به تو آرامش دهد.
هر دل که به باده شست و شو یافت
آلوده ی درد و غم نباشد
هوش مصنوعی: هر دلی که با شراب شسته شده و پاک شده باشد، نمیتواند دچار درد و غم باشد.
از غیر علی و آل ما را
از کس طمع کرم نباشد
هوش مصنوعی: ما تنها به علی و خاندان او امید داریم و از هیچ کس دیگری چیزی نمیخواهیم.
شاهی که برش وجود کونین
جز قطره به نزد یَم نباشد
هوش مصنوعی: شاهی که در برابر وجود همگان، جز یک قطره در دریای بزرگ به حساب نمیآید.
بی داغ غلامش زشاهان
اندر عرب و عجم نباشد
هوش مصنوعی: بدون یاد و نشانهای از او بر قلب غلامان، هیچ شاهی در عرب و عجم شناخته نمیشود.
در محکمه ی شریعت و دین
عادل تر از او حَکَم نباشد
هوش مصنوعی: در دادگاه شریعت و دین، هیچکس عادلتر از او وجود ندارد.
تنها نه درین جهان که جز او
حاکم صف حشر هم نباشد
هوش مصنوعی: تنها نه در این دنیا که حتی در روز قیامت هم جز او هیچ کس حکمفرما نیست.
از یاد علی «محیط» غافل
در عمر به هیچ دم نباشد
هوش مصنوعی: در طول زندگی، انسان نباید لحظهای علی را از یاد ببرد و همیشه باید به یاد او و فضایلش باشد.
جز نام نشان و هستی من
با بود تو چون عدم نباشد
هوش مصنوعی: جز نام و نشانی از من و وجودم، با وجود تو هیچ چیز دیگری نخواهد بود.