شمارهٔ ۴ - در ثنای عصمت کُبرای خدا حضرت فاطمه ی زهرا علیهما السلام
ای چهر بر فروخته ات، لاله زار عمر
بازآ که بی رخ تو خزان شد بهار عمر
عمرت دراز باد که آمد طرب فزا
با یاد روی و موی تو لیل و نهار عمر
سرو و گلی نیامده چون عارض و قدت
در گلشن زمانه و در جویبار عمر
صبر و قرار عمر، تو بودی و بی تو رفت
از کف زمام طاقت و صبر و قرار عمر
هر دم که بی تو می گذرد دیده جای اشک
خون گریدا به حال من زار و کار عمر
آشفته تر زطره ی تو گشته حال من
آشفته تر زحالت من، روزگار عمر
تاری اگر زطره ی تو افتدم، به چنگ
آید به دولت تو به دست، اختیار عمر
هرکس که دید روز وداع تو واقف است
بر بی دلان چه می گذرد، از گذار عمر
هر دم که بی حضور عزیزان به سر رود
انصاف، خواندنش نتوان از شمار عمر
به گرفته دل غبار کدورت زهستیم
کو نیستی که شویَدم از دل غبار عمر
جز کشتگان دوست که جاوید زنده اند
جاوید بر نخورده کس از شاخسار عمر
غفلت نگر که پیک اجل در رسید و باز
دل بسته ای به دولت بی اعتبار عمر
فهم سخن اگر ننمایی، شگفت نیست
هوشت زسر ربوده می خوشگوار عمر
خواهی زخواب غفلت، بیدار شد ولی
صهبای مرگ بشکندت، چون خمار عمر
با رشته ی ولای بتولش، چو بستگی است
از هم گسسته می نشود، پودر و تار عمر
خورشید آسمان ولایت که پرتوی
ز انوار او است شمس وجود نهار عمر
هر تن که عاری است زتشریف مهر او
باشد دو روزه صحبت او ننگ و عار عمر
اوقات عمر صرف ثنایش کنم که هست
این شیوه مایه ی شرف و افتخار عمر
گر هیچ یادگار نباشد «محیط» را
این نغز گفته بس بودش یادگار عمر
شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه سریر ولایت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام: ای دل به یمن سلطنت فقر، شاه باششمارهٔ ۵ - در مدح اصغر ثقلین و اکبر سبطین حضرت امام حسن علیه السلام: منم که شهره به سرگشتگی به هر کویم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چهر بر فروخته ات، لاله زار عمر
بازآ که بی رخ تو خزان شد بهار عمر
هوش مصنوعی: ای کسی که زیباییات را به نمایش گذاشتهای، بازگرد به باغ زندگی که بدون حضور تو، بهار عمر به پاییز تبدیل شده است.
عمرت دراز باد که آمد طرب فزا
با یاد روی و موی تو لیل و نهار عمر
هوش مصنوعی: امیدوارم عمرت طولانی باشد که با یاد چهره و موهایت، هر روز و شب پر از شادی و خوشی بگذرد.
سرو و گلی نیامده چون عارض و قدت
در گلشن زمانه و در جویبار عمر
هوش مصنوعی: هیچ چیز به زیبایی و زیباییات در این زمان و در جویبار عمر نمیرسد؛ نه سرو و نه گل.
صبر و قرار عمر، تو بودی و بی تو رفت
از کف زمام طاقت و صبر و قرار عمر
هوش مصنوعی: در زندگی، صبر و آرامش من به تو وابسته بود و با رفتن تو، قدرت تحمل و آرامشم از دست رفت.
هر دم که بی تو می گذرد دیده جای اشک
خون گریدا به حال من زار و کار عمر
هوش مصنوعی: هر لحظهای که بدون تو سپری میشود، چشمانم به جای اشک، خون میریزند و حال و روزم بسیار غمانگیز است. عمرم هم به همین شکل در حال گذر است.
آشفته تر زطره ی تو گشته حال من
آشفته تر زحالت من، روزگار عمر
هوش مصنوعی: حال من از وضعیت تو به هم ریخته تر است و روزگار عمرم نیز از حالتی که دارم بدتر شده است.
تاری اگر زطره ی تو افتدم، به چنگ
آید به دولت تو به دست، اختیار عمر
هوش مصنوعی: اگر من از ذرات وجود تو بیفتم و دور شوم، ممکن است اختیار زندگیام به دست تو بیفتد.
هرکس که دید روز وداع تو واقف است
بر بی دلان چه می گذرد، از گذار عمر
هوش مصنوعی: هر کسی که شاهد جداییات باشد، میفهمد که بیدلها در چه حال و هوایی هستند و چه درد و رنجی از گذر زمان میکشند.
هر دم که بی حضور عزیزان به سر رود
انصاف، خواندنش نتوان از شمار عمر
هوش مصنوعی: هر لحظه که دور از عزیزان بگذرد و انصاف در نظر نرود، نمیتوان سن عمر را برای آن لحظه شمرد.
به گرفته دل غبار کدورت زهستیم
کو نیستی که شویَدم از دل غبار عمر
هوش مصنوعی: دل من پر از غبار کدورت است و در این دنیای پر از چالشها، من نیز میخواهم رهایی یابم و از این غبار عمرم خلاص شوم.
جز کشتگان دوست که جاوید زنده اند
جاوید بر نخورده کس از شاخسار عمر
هوش مصنوعی: جز افرادی که برای عشق و محبت به دوست جان دادهاند، هیچکس در شاخسار عمر به حیات جاودان نرسیده است.
غفلت نگر که پیک اجل در رسید و باز
دل بسته ای به دولت بی اعتبار عمر
هوش مصنوعی: مواظب باش که زمان مرگ به تو نزدیک شده و تو هنوز به زندگی بیارزشی که بر اساس عمر کوتاه خود ساختهای، دل بستهای.
فهم سخن اگر ننمایی، شگفت نیست
هوشت زسر ربوده می خوشگوار عمر
هوش مصنوعی: اگر نتوانی سخن را درک کنی، جای تعجب نیست که دیگر عقل و هوش تو از تو دور شده باشد. زندگی را با شیرینی بگذران.
خواهی زخواب غفلت، بیدار شد ولی
صهبای مرگ بشکندت، چون خمار عمر
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خواب غفلت بیدار شوی، ممکن است این بیداری باعث شود که مرگ ناگهان تو را به خود بیاورد، همچنان که خمار عمر میتواند تو را تحت تأثیر قرار دهد.
با رشته ی ولای بتولش، چو بستگی است
از هم گسسته می نشود، پودر و تار عمر
هوش مصنوعی: با محبت و ارادت به شخصیت مقدس بانو فاطمه (بتول)، احساس میشود که ارتباط و بندگی به او به قدری محکم و استوار است که هیچ چیز نمیتواند آن را از هم بگسلد، حتی اگر عمر و زندگی انسان به ذراتی کوچک تقسیم شود.
خورشید آسمان ولایت که پرتوی
ز انوار او است شمس وجود نهار عمر
هوش مصنوعی: خورشید آسمان ولایت، که نوری از اوست، روشنیبخش زندگی و عمر انسانهاست.
هر تن که عاری است زتشریف مهر او
باشد دو روزه صحبت او ننگ و عار عمر
هوش مصنوعی: هر کسی که از محبت و احترام او بیبهره باشد، دو روز صحبت با او به عنوان ننگ و عیب در زندگیاش به حساب میآید.
اوقات عمر صرف ثنایش کنم که هست
این شیوه مایه ی شرف و افتخار عمر
هوش مصنوعی: من زمان عمرم را صرف ستایش او میکنم، زیرا این کار باعث میشود که زندگیام پرارج و افتخار باشد.
گر هیچ یادگار نباشد «محیط» را
این نغز گفته بس بودش یادگار عمر
هوش مصنوعی: اگر هیچ نشانهای از محیط باقی نماند، این جمله زیبا به عنوان یادگاری از عمر او کافی است.