گنجور

شمارهٔ ۲۷ - و له علیه الرحمه فی التّشبیب و التّحبیب

تا زتاب می گل رویت شکفت
ترک گل بلبل زسودای تو گفت
از پی آویزه ی گوش تو دل
با مژه بس دانهٔ یاقوت سُفت
آن موحد شد که با جاروب لا
از حریم دل غبار شرک رُفت
گر فروشد بوسه را جانان به جان
می‌ستانم من که ارزان است و مفت
جز هلال ابروان ماه من
دلبری را کس ندیده طاق و جفت
ساقیا می ده که دور خرمی است
بخت شد بیدار و چشم فتنه خفت
چون ثنای شاه دین گوید «محیط»
پای تا سرگوش شو بهر شنفت
نوبهار جود کز فیض دَمش
گلشن ایجاد را گل‌ها شکفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا زتاب می گل رویت شکفت
ترک گل بلبل زسودای تو گفت
هوش مصنوعی: تا وقتی که گلبرگ‌های صورت زیبایت باز شده و شکفته شده‌اند، بلبل نیز از عشق و شوق تو آواز می‌خواند و عاشقانه می‌گوید.
از پی آویزه ی گوش تو دل
با مژه بس دانهٔ یاقوت سُفت
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آرزوهای تو مانند دانه‌های یاقوت، با اشک‌های مژه‌ام پر شده است.
آن موحد شد که با جاروب لا
از حریم دل غبار شرک رُفت
هوش مصنوعی: کسی که با اراده و پاکسازی دل خود از هرگونه آلودگی و شرک، تنها به یکتاپرستی می‌رسد.
گر فروشد بوسه را جانان به جان
می‌ستانم من که ارزان است و مفت
هوش مصنوعی: اگر معشوق بوسه‌اش را به فروش بگذارد، من جانم را می‌فروشم چون بوسه‌اش ارزشش خیلی بالاست و برای من خیلی ارزش دارد.
جز هلال ابروان ماه من
دلبری را کس ندیده طاق و جفت
هوش مصنوعی: فقط هلال ابروهای ماه من است که هیچ دلبری دیگری را نمی‌توان با آن مقایسه کرد.
ساقیا می ده که دور خرمی است
بخت شد بیدار و چشم فتنه خفت
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب بده که این لحظه شاد و خوش است، بخت ما به بیداری و روشنایی رسیده و حالا خیال فتنه و نگرانی خوابش برده است.
چون ثنای شاه دین گوید «محیط»
پای تا سرگوش شو بهر شنفت
هوش مصنوعی: وقتی که «محیط» درباره عظمت و مقام شاه دین سخن می‌گوید، باید با تمام وجود و به دقت گوش بدهی.
نوبهار جود کز فیض دَمش
گلشن ایجاد را گل‌ها شکفت
هوش مصنوعی: بهار جدیدی آغاز می‌شود که به برکت نعمت‌های او، باغی پر از گل‌ها را به وجود می‌آورد و گل‌ها در آن شکفته می‌شوند.