شمارهٔ ۱۲۵ - منه علیه الرحمة و الغفران
دام ره خلقی شده، بندی که تو داری
افتاده همه کس، به کمندی که تو داری
ای زلف گره گیر، رهایی زتو ما را
مشکل شده از حلقه و بندی که تو داری
بالای خوش سرو، بر افروخته قامت
پست است بر قد بلندی که تو داری
نوشین دهنا، با همه شیرینی شکر
تلخ است بر لعل چو قندی که تو داری
مجمر صفت افروخته دارم همه ی عمر
دل از پی خال چو سپندی که تو داری
هرگز نبود طبع تو را میل به یاران
آه از دل اغیار پسندی که تو داری
آزاده دل آنان که اسیرند، همه عمر
در بند دل آویز کمندی که تو داری
ای عشق جانسوز، زآسایش و راحت
خوشتر بود آسیب و گزندی که تو داری
دلبستگیت با قد جانانه «محیطا»
پیداست ازین طبع بلندی که تو داری
شمارهٔ ۱۲۴ - و له ایضاً علیه الرحمة و الغفران: در سفر گویند فردا میرویشمارهٔ ۱۲۶ - و له ایضاً فی التّشبیب و التّحبیب: جم رفت و نماند از وی، بر جای به جز جامی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دام ره خلقی شده، بندی که تو داری
افتاده همه کس، به کمندی که تو داری
هوش مصنوعی: ایجاد دام برای مردم، تو همانی که بند تو افتاده و همه در تنگنای این بند هستند. به زبانی دیگر، قدرت و تسلط تو باعث شده که دیگران در چنگ تو گرفتار شوند.
ای زلف گره گیر، رهایی زتو ما را
مشکل شده از حلقه و بندی که تو داری
هوش مصنوعی: ای موی پیچیده و گرهدار، آزادی از تو برای ما دشوار شده است، به خاطر حلقه و بندی که تو به ما میزنی.
بالای خوش سرو، بر افروخته قامت
پست است بر قد بلندی که تو داری
هوش مصنوعی: سرو خوش قد و قامت تو خیلی بلند است و زیبایی آن به قد و قامت دیگران نمیرسد.
نوشین دهنا، با همه شیرینی شکر
تلخ است بر لعل چو قندی که تو داری
هوش مصنوعی: دهان شیرین تو، حتی با تمام شیرینیاش، مانند شکر تلخی است در مقایسه با لعل و قندینی که تو داری.
مجمر صفت افروخته دارم همه ی عمر
دل از پی خال چو سپندی که تو داری
هوش مصنوعی: من در تمام عمرم مانند چوبی که در آتش میسوزد، شوق و اشتیاقی دارم که به خاطر زیباییهای توست. دل من همیشه در پی آن نشانههای جذاب توست.
هرگز نبود طبع تو را میل به یاران
آه از دل اغیار پسندی که تو داری
هوش مصنوعی: هرگز طبع تو به دوستان علاقهمند نبوده است و این جای افسوس دارد که تو به دلمشغولیهای دیگران رضایت میدهی.
آزاده دل آنان که اسیرند، همه عمر
در بند دل آویز کمندی که تو داری
هوش مصنوعی: افرادی که آزاد هستند، دلشان از اسارت دیگران رنج میبرد. آنها تمام عمر خود را در بند کمندی سپری میکنند که تو به عنوان شیفتهای داری.
ای عشق جانسوز، زآسایش و راحت
خوشتر بود آسیب و گزندی که تو داری
هوش مصنوعی: ای عشق دردآور، از آسایش و آرامش بهتر است زخم و رنجی که تو به بار میآوری.
دلبستگیت با قد جانانه «محیطا»
پیداست ازین طبع بلندی که تو داری
هوش مصنوعی: علاقهات به زیباییهای محیط خودت به وضوح از شخصیت والای تو مشخص است.