شمارهٔ ۱۲ - در مدح بابُ المراد حضرت امام محمد تقی جواد علیه السلام
کجا است زنده دلی کاملی مسیح دمی
که فیض صحبتش از دل برد غبار غمی
خلیل بت شکنی کو که نفس دون شکند
که نیست در حرم دل به غیر او صنمی
ز کید چرخ در آن دور گشت نوبت ما
که نیست ساقی ایام را سر کرمی
زمانه خرمن دانش نمی خرد به جوی
بهای گنج هنر را نمی دهد درمی
مباد آن که شود سفله خوی کامروا
که هر زمان کند آغاز فتنه و ستمی
گذشت عمر و دریغا نداد ما را دست
حضور نیم شبی و صفای صبح دمی
قسم به جان عزیزان به وصل دوست رسی
اگر از این تن خاکی برون نهی قدمی
خلاف گوشه نشینان دل شکسته مجو
که نیست جز دل این قوم دوست را حرمی
غم زمانه مخور ای رفیق باده بنوش
که دور چرخ به جامی گذاشته، نه جمی
ز بینوایی و دولت غمین و شاد مباش
که در زمانه نماند گدا و محتشمی
ز اشتیاق بلند آستان شه هر شب
فراز عرش فرازم زآه خود عَلَمی
به خَلق آن چه رسد فیض زآشکار و نهان
ز بحر جود شه دین جواد هست نَمی
محمد بن علی تاسع الائمه تقی
که بحر همت او است بی کرانه یَمی
بدان خدای که باشد زکلک قدرت او
نقوش دفتر هستی ماسِوی رَقمی
که با ولای شفیعان حشر احمد و آل
«محیط» را نبود از گناه خویش غمی
شهان کشور نظمیم ما ثناگویان
اساس سلطنت ما است دفتر و قلمی
شمارهٔ ۱۱ - در منقبت ثامن الائمّه حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام: نسیم روح فزا از دیار دوست رسیدشمارهٔ ۱۳ - در مدح امام دهم حضرت امام علی النّقیّ علیه السلام: سر رفت و دل هوی تو بیرون زسر نکرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجا است زنده دلی کاملی مسیح دمی
که فیض صحبتش از دل برد غبار غمی
هوش مصنوعی: کجا میتوان کسی را پیدا کرد که مانند مسیح روح و دل را تازه کند، فردی که در کنار او، غم و غصه از دل رخت ببندد و فضیلت گفتوگو با او، آرامش و شادی بخشد؟
خلیل بت شکنی کو که نفس دون شکند
که نیست در حرم دل به غیر او صنمی
هوش مصنوعی: کسی که بتواند به معبودهای درون دل خود شک کند، خلیل است؛ زیرا در حرم دل، وجود دیگری جز او ندارد و قلب تنها به عشق او میتپد.
ز کید چرخ در آن دور گشت نوبت ما
که نیست ساقی ایام را سر کرمی
هوش مصنوعی: در این دنیا، زمان و سرنوشت به گونهای عمل میکند که هرگز نمیتوانیم از دسیسهها و چرخشهای آن مصون بمانیم و به نظر میرسد که در این بازی، نوبت ما فرا نرسیده است. ای ساقی، در این گردش روزگار، حتی سر سادگی یا بیدردی نیز نیست.
زمانه خرمن دانش نمی خرد به جوی
بهای گنج هنر را نمی دهد درمی
هوش مصنوعی: دنیا توجهی به ارزش علم و دانش ندارد و برای یافتن گنجهای هنری، بها و قیمت مناسبی پرداخت نمیکند.
مباد آن که شود سفله خوی کامروا
که هر زمان کند آغاز فتنه و ستمی
هوش مصنوعی: مبادا کسی که خود را به خوشی میبیند، به انسانهای پست و بیارزش تبدیل شود، زیرا همیشه در پی ایجاد آشوب و ظلم است.
گذشت عمر و دریغا نداد ما را دست
حضور نیم شبی و صفای صبح دمی
هوش مصنوعی: عمر ما به سرعت سپری شد و دریغ از این که لحظهای در شب به حضور حاضری واقعی برسیم یا از آرامش صبح بهرهمند شویم.
قسم به جان عزیزان به وصل دوست رسی
اگر از این تن خاکی برون نهی قدمی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به وصال دوست برسی، باید قسم یاد کنی به جان عزیزان و قدمی فراتر از این جسم خاکی بگذاری.
خلاف گوشه نشینان دل شکسته مجو
که نیست جز دل این قوم دوست را حرمی
هوش مصنوعی: به دنبال افرادی نباش که تنها در گوشهای نشستهاند و دلشان شکسته است، زیرا جز دل آنها، چیزی برای دوستدارانی مانند خودشان وجود ندارد که به عنوان حرم و مکانی مقدس به شمار میرود.
غم زمانه مخور ای رفیق باده بنوش
که دور چرخ به جامی گذاشته، نه جمی
هوش مصنوعی: غم و اندوه دنیای امروزی را نخور، رفیق، باده بنوش؛ زیرا چرخ زندگی به سرعت در حال چرخش است و هیچ چیز دائمی نیست.
ز بینوایی و دولت غمین و شاد مباش
که در زمانه نماند گدا و محتشمی
هوش مصنوعی: در زندگی به خاطر فقر و ثروت نباید غمگین یا شاد بود، زیرا در این دنیا هیچ کس برای همیشه در وضعیت گدا یا محترم باقی نمیماند.
ز اشتیاق بلند آستان شه هر شب
فراز عرش فرازم زآه خود عَلَمی
هوش مصنوعی: به خاطر عشق به درگاه شاه، هر شب از درد دل خود، پرچمی به آسمان بلند میزنم.
به خَلق آن چه رسد فیض زآشکار و نهان
ز بحر جود شه دین جواد هست نَمی
هوش مصنوعی: خالق آنچه در عالم وجود دارد، به لطف و رحمت الهی است که از آرامش و ناشناختهها سرچشمه میگیرد. در این دریای سخاوتمندی، جواد الائمه، بهترین هدیه را به ما میدهد.
محمد بن علی تاسع الائمه تقی
که بحر همت او است بی کرانه یَمی
هوش مصنوعی: محمد بن علی، نهمین امام، فردی با عزم و ارادهای بینهایت است که مانند دریای وسیعی، قابلیتها و ویژگیهایش حد و مرزی ندارند.
بدان خدای که باشد زکلک قدرت او
نقوش دفتر هستی ماسِوی رَقمی
هوش مصنوعی: بدان خدایی که با قدرت خود نقوش زندگی و هستی را خلق کرده است، ما همه تنها نوشتههایی در دفتر او هستیم.
که با ولای شفیعان حشر احمد و آل
«محیط» را نبود از گناه خویش غمی
هوش مصنوعی: در سایه حمایت و شفاعت پیامبر و خاندان او، «محیط» از خطاها و گناهان خود هیچ نگرانی ندارد.
شهان کشور نظمیم ما ثناگویان
اساس سلطنت ما است دفتر و قلمی
هوش مصنوعی: حاکمان و اشراف کشور ما، ستایشگران و توانا در پایهگذاری حکومت ما هستند و آنها به مانند دفتر و قلمی هستند که امور ما را ثبت و ضبط میکنند.