گنجور

شمارهٔ ۱۱۹ - موشّح به اسم مبارک حضرت علی مرتضی علیه السلام

چون شمع گر به بزم وفا ترک سرکنی
سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی
اول قدم کزین تن خاکی برون نهی
در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی
گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل
روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی
دنیا متاع مختصر است و زیان بری
گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی
به پذیر پند من که چه عقد گهر بود
زیبد که زیب گوش، زعقد گهر کنی
سود و زیان تراست، مساوی است بهر من
گر گوش، پند من ننمایی و گر کنی
تن پروری رها بکن ای یار عیسوی
حیف است از تو این همه تیمار خرکنی
انصاف ده برای پدر کرده ای چه چیز
تا بهر خود، توقع آن زپسر کنی
دارالشفا است خاک نجف گر تو راست درد
از ابلهی است روی به جای دگر کنی
اکسیر اعظم است ولای علی، بیا
تا خود، مس وجود، به اکسیر زر کنی
منظور کائنات شوی آن زمان «محیط»
کز کائنات یکسره قطع نظر کنی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون شمع گر به بزم وفا ترک سرکنی
سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی
هوش مصنوعی: اگر در جمع وفاداری‌ها بی‌اعتنایی کنی و سر از خودکامگی برداری، عاشقانه‌ترین چهره‌ات را نیز از دوستان دور می‌کنی.
اول قدم کزین تن خاکی برون نهی
در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی
هوش مصنوعی: اگر از این جسم خاکی خود اولین قدم را برداری و به دنیای روح بروی، به پیشگاه معشوق واقعی می‌رسی.
گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل
روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی
هوش مصنوعی: اگر حجاب دوگانگی را از دیده دل برداری، چشمانت می‌توانند شاهد یگانگی خداوند باشند.
دنیا متاع مختصر است و زیان بری
گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی
هوش مصنوعی: دنیا چیزی کم ارزش و فانی است و اگر زمان عمر خود را صرف آن کنی، به زیان تو خواهد بود.
به پذیر پند من که چه عقد گهر بود
زیبد که زیب گوش، زعقد گهر کنی
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که پذیرش نکته‌ها و آموزه‌های من، مشابه قراردادی است که انسان را به زیبایی و کمال می‌رساند. این زیبا بودن تنها در شنیدن لذت‌بخش نیست، بلکه در عمل کردن به آن آموزه‌ها و پیوندهایی است که با آن‌ها برقرار می‌کنی.
سود و زیان تراست، مساوی است بهر من
گر گوش، پند من ننمایی و گر کنی
هوش مصنوعی: سود و ضرر بر عهده خود توست؛ برای من فرقی ندارد که گوش به نصیحت من بدهی یا ندهی.
تن پروری رها بکن ای یار عیسوی
حیف است از تو این همه تیمار خرکنی
هوش مصنوعی: ای دوست، بی‌توجهی به خود را کنار بگذار، ظلم است که این همه زحمت را بر خود تحمیل کنی.
انصاف ده برای پدر کرده ای چه چیز
تا بهر خود، توقع آن زپسر کنی
هوش مصنوعی: انصاف بده، تو برای پدرت چه کاری انجام داده‌ای که اکنون از پسر خود انتظار داری همان را به تو بکند؟
دارالشفا است خاک نجف گر تو راست درد
از ابلهی است روی به جای دگر کنی
هوش مصنوعی: خاک نجف جایگاه درمان است، اگر درد تو واقعی باشد؛ اما اگر مشکل تو از نادانی است، باید به جای دیگری بروی.
اکسیر اعظم است ولای علی، بیا
تا خود، مس وجود، به اکسیر زر کنی
هوش مصنوعی: ولی علی (ع) همچون اکسیر بزرگ و ارزشمندی است. بیا تا خود را به طلا بدل کنی و به حقیقت وجودت ارزش ببخشی.
منظور کائنات شوی آن زمان «محیط»
کز کائنات یکسره قطع نظر کنی
هوش مصنوعی: وقتی که می‌خواهی به عمق هستی و معنی کائنات پی ببری، باید از همه چیزهایی که وجود دارند، جدا شوی و فقط به آنچه در درون خودت و در حقیقت وجود دارد، توجه کنی.