گنجور

شمارهٔ ۱۱۸ - مختوم به مدح قنبر علی مرتضی علیه السلام

بشنو پند من ای خواجه بسی سود بری
پرده بر عیب کسان پوش و مکن پرده دری
باده نوشیدن در پرده شب های دراز
خوشتر از پرده دری باشد و ورد سحری
ای که دور تو به آزار کسان می گذرد
چشم داریم که این دور به پایان نبری
آن چنان طبع بهیمی شده غالب بر نفس
که فراموش شدش یک سره خوی بشری
هیچ دانی زچه درویش زشاهی به گذشت
عار می آیدش از شغل بدین مختصری
راستی تاج شهی گرچه بسی نغز و نکو است
می نیرزد به دمی دردسر، این تاجوری
آدمی زاده ندیدم که تواند جز تو
نگه آهوی وحشی، روش کبک دری
من همان روز که خط تو بدیدم گفتم
دور بر هم زند این آفت دور قمری
دور چون با تو بود داد دل از جام بگیر
که بناچار شدن دور تو خواهد سپری
دل منه خواجه بر این خانه خاکی که به باد
در رود هرچه زخاک آمده تا درنگری
حامل بار گرانی شدم از همت عشق
که شود کوه قوی پشت زحملش کمری
به خیال لب نوشین تو تا غرق شدم
شد سراپای وجودم چو لبانت شکری
بعد احمد که بود راهبر راه نجات
از علی آید و اولاد علی، راهبری
توشه برگیر زمهر علی و آل «محیط»
پیشتر زانکه از این مرحله گردی سفری

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بشنو پند من ای خواجه بسی سود بری
پرده بر عیب کسان پوش و مکن پرده دری
هوش مصنوعی: ای دوست، به نصیحت من گوش کن و از آن بهره‌مند شو. خود را از عیب‌های دیگران پنهان کن و به حریم خصوصی آن‌ها احترام بگذار.
باده نوشیدن در پرده شب های دراز
خوشتر از پرده دری باشد و ورد سحری
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب در شب‌های طولانی و تاریک لذت‌بخش‌تر از آشکار کردن پرده و نماز صبح است.
ای که دور تو به آزار کسان می گذرد
چشم داریم که این دور به پایان نبری
هوش مصنوعی: ای کسی که در اطراف تو، آزار و بدی دیگران جاری است، ما امیدواریم که این وضعیت ادامه پیدا نکند و به زودی به پایان برسد.
آن چنان طبع بهیمی شده غالب بر نفس
که فراموش شدش یک سره خوی بشری
هوش مصنوعی: انسان به قدری تحت تأثیر طبیعت حیوانی خود قرار گرفته که به طور کامل ویژگی‌های انسانی‌اش را فراموش کرده است.
هیچ دانی زچه درویش زشاهی به گذشت
عار می آیدش از شغل بدین مختصری
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی که یک درویش به جایگاه شاهی چگونه از عار و ننگ شغل بد دوری می‌کند؟ این موضوع برای او به قدری مهم است که با اندک توجهی می‌تواند از چنین مسائلی عبور کند.
راستی تاج شهی گرچه بسی نغز و نکو است
می نیرزد به دمی دردسر، این تاجوری
هوش مصنوعی: راستی، هرچند تاج پادشاهی زیبا و جذاب است، اما به اندازه‌ای که برای به دست آوردنش زحمت و سختی بکشی، ارزش ندارد.
آدمی زاده ندیدم که تواند جز تو
نگه آهوی وحشی، روش کبک دری
هوش مصنوعی: من انسانی را نمی‌شناسم که بتواند مانند تو به زیبایی و دقت، چشم‌انداز یک آهو یا پرواز کبکی را تماشا کند.
من همان روز که خط تو بدیدم گفتم
دور بر هم زند این آفت دور قمری
هوش مصنوعی: زمانی که اولین بار نوشته‌های تو را دیدم، در دل گفتم که این عشق بی‌پایان و زیبا، همچون آسیبی است که دور تو می‌چرخد.
دور چون با تو بود داد دل از جام بگیر
که بناچار شدن دور تو خواهد سپری
هوش مصنوعی: چون دوری تو با من است، دل را از جام بگیر، زیرا به ناچار باید روزی دوری تو را تحمل کنم.
دل منه خواجه بر این خانه خاکی که به باد
در رود هرچه زخاک آمده تا درنگری
هوش مصنوعی: دل من، ای آقا، برای این خانه‌ی خاکی می‌سوزد که هر لحظه ممکن است به باد برود. هر چیزی که از خاک آمده، باید با دقت و تردید به آن نگاه کرد.
حامل بار گرانی شدم از همت عشق
که شود کوه قوی پشت زحملش کمری
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، سنگینی و سختی‌های زیادی را بر دوش گرفته‌ام، به‌گونه‌ای که مثل کوهی قوی و استوار، به خوبی از پس این بار برمی‌آیم.
به خیال لب نوشین تو تا غرق شدم
شد سراپای وجودم چو لبانت شکری
هوش مصنوعی: به خاطر نوشینی لبت، من در عالم خیال غرق شدم و تمام وجودم همچون شیرینی لبان تو شده است.
بعد احمد که بود راهبر راه نجات
از علی آید و اولاد علی، راهبری
هوش مصنوعی: پس از احمد، علی و فرزندانش راهنمایانی خواهند بود که مردم را به سوی نجات هدایت می‌کنند.
توشه برگیر زمهر علی و آل «محیط»
پیشتر زانکه از این مرحله گردی سفری
هوش مصنوعی: از نعمت‌های علی و خاندان او بهره‌برداری کن و زودتر اقدام کن، چون ممکن است قبل از این که سفر آغاز شود، زمان از دست برود.