گنجور

شمارهٔ ۷ - فی لیلة الحادی عشر ایضاً

دل خاتم ز خون لبریز در این ماتم است امشب
اگر گردون ببارد خون در این ماتم کم است امشب
تو گویی فاتح اقلیم عشق امشب بود بی‌سر
که خاک تیره بر فرق نبی خاتم است امشب
ملک چون نی نوا دارد، فلک خونابه می‌بارد
مگر بر روی نی چشم و چراغ عالم است امشب
چراغ دودۀ بطحا ز باد فتنه خاموش است
نه یثرب بلکه اوضاع دو گیتی در هم است امشب
ز سیل کفر امشب کعبۀ اسلام ویران است
حرم چون لجهٔ خون ز اشک چشم زمزم است امشب
نمی دانم چه طوفانی است اندر عالم امکان
که صد نوح از مصیبت غرقۀ موج غم است امشب
ز دود خیمه گاه او خلیل آتش بجان دارد
روان خونابۀ دل از دو چشم آدم است امشب
کلیم الله بود مدهوش از طور تنور او
ز خاکستر مگر آن زخم سر را مرهم است امشب
زبانم باد لال از گفتگوی بحدل و جمال
دچار اهرمن گوئی که اسم اعظم است امشب
تعالی از قد و بالای عباس آن مه والا
که پشت آسمان از بهر آن قامت خم است امشب
نه تنها کرده لیلی را غم مرگ جوان مجنون
که عقل پیر در زنجیر این غم مدغم است امشب
عروس حجلۀ گیتی سیه پوش از غم قاسم
مگر آن لاله رو شمع عزا و ماتم است امشب
ز داغ شیر خوار ای مادر گیتی بزن بر سر
که با ناوک گلوی نازک او توأم است امشب
حدیث شورش انگیزیست اندر عالم بالا
مگر در حلقۀ زنجیر عقل اقدم است امشب
مگر سر رشتۀ تقدیر را از گردش گردون
بگردن حلقۀ غل چون قضای مبرم است امشب
تن تب دار را امشب ز حد بگذشته تاب و تب
مگر بیمار با آه یتیمان همدم است امشب
میهن بانوی خلوت خانۀ حق عصمت کبری
اسیر و دستگیر و بیکس و بی محرم است امشب
ز حال بانوان نینوا چون نی نوا دارم
ولی از سوز این ماتم زبانم ابکم است امشب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل خاتم ز خون لبریز در این ماتم است امشب
اگر گردون ببارد خون در این ماتم کم است امشب
هوش مصنوعی: دل به شدت نگران و غمگین است و از این درد و سوگواری پر شده است. اگرچه امشب آسمان هم باران ببارد، باز هم این غم و اندوه کم نیست و کفاف نمی‌دهد.
تو گویی فاتح اقلیم عشق امشب بود بی‌سر
که خاک تیره بر فرق نبی خاتم است امشب
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد امشب کسی به پیروزی در عشق دست یافته است، اما بدون سر است. خاک سیاه بر سر نبی آخرالزمان نشسته و این شب را خاصتر کرده است.
ملک چون نی نوا دارد، فلک خونابه می‌بارد
مگر بر روی نی چشم و چراغ عالم است امشب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حال و هوای شب می‌پردازد، جایی که صدای دل‌انگیزی از نی به گوش می‌رسد و در نتیجه به نظر می‌رسد که آسمان هم حالتی احساسی دارد و به طور نمادین باران می‌بارد. در این میان، بر روی نی که نماد آفرینش و زیبایی است، نوری وجود دارد که به آن جهان روشنی می‌بخشد. به عبارتی، شب با تمام زیبایی‌ها و اندوه‌هایش، محلی برای تجلی و نمایش عشق و هویت جهانی است.
چراغ دودۀ بطحا ز باد فتنه خاموش است
نه یثرب بلکه اوضاع دو گیتی در هم است امشب
هوش مصنوعی: چراغی که در بطحا (مکانی مقدس) قرار دارد، به دلیل طوفان فتنه خاموش شده است. نه فقط در یثرب (مدینه) بلکه اوضاع دنیا نیز به هم ریخته و در بهم‌ریختگی به سر می‌برد. امشب، حال و هوا بسیار آشفته است.
ز سیل کفر امشب کعبۀ اسلام ویران است
حرم چون لجهٔ خون ز اشک چشم زمزم است امشب
هوش مصنوعی: امشب بر اثر طغیان کفر، خانه کعبه که نماد اسلام است، ویران شده است. این حرم مانند دریایی از خون می‌باشد و اشک‌های چشم من مانند آب زمزم جاری است.
نمی دانم چه طوفانی است اندر عالم امکان
که صد نوح از مصیبت غرقۀ موج غم است امشب
هوش مصنوعی: نمی‌دانم در این جهان چه نوع طوفانی وجود دارد که به اندازه صد نوح، از درد و اندوه غمگینی که این شب بر ما می‌گذرد، غرق شده‌ایم.
ز دود خیمه گاه او خلیل آتش بجان دارد
روان خونابۀ دل از دو چشم آدم است امشب
هوش مصنوعی: از دود خیمه‌گاه ابراهیم خلیل، آتش به جان دارد و این‌که امشب از چشمان آدم، خون دل جاری است.
کلیم الله بود مدهوش از طور تنور او
ز خاکستر مگر آن زخم سر را مرهم است امشب
هوش مصنوعی: موسای کلیم خدا در حالتی شگفت‌انگیز از آتش بی‌نهایت آزمون شده، جز زخم سروی که بر سرش است، امشب هیچ دارویی ندارد تا به درد خود پایان بخشد.
زبانم باد لال از گفتگوی بحدل و جمال
دچار اهرمن گوئی که اسم اعظم است امشب
هوش مصنوعی: زبانم به قدری حیران و گنگ است که نمی‌توانم درباره زیبایی و زشتی بگویم. به قدری از کلام و گفت‌وگو دور شده‌ام که فقط نام بزرگ و والا را می‌توانم در این شب بیان کنم.
تعالی از قد و بالای عباس آن مه والا
که پشت آسمان از بهر آن قامت خم است امشب
هوش مصنوعی: قد و قامت عباس چنان بلند و والاست که ستاره‌ها و آسمان به خاطر او خم شده‌اند. امشب این زیبایی و عظمت خود را به نمایش گذاشته است.
نه تنها کرده لیلی را غم مرگ جوان مجنون
که عقل پیر در زنجیر این غم مدغم است امشب
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نه تنها لیلی به خاطر مرگ مجنون احساس غم می‌کند، بلکه عقل و خرد پیر نیز تحت تأثیر این اندوه قرار گرفته و در زنجیر این غم گرفتار شده‌اند. در واقع، این غم به قدری عمیق است که حتی عقل و تفکر نیز از آن متاثر می‌شوند.
عروس حجلۀ گیتی سیه پوش از غم قاسم
مگر آن لاله رو شمع عزا و ماتم است امشب
هوش مصنوعی: عروس دنیا در حالی که به خاطر غم قاسم لباس سیاه به تن کرده، امشب مثل شمعی در مجلس عزا و سوگواری است؛ مگر آن گل سرخ که به تازگی ظاهر شده، نشانه‌ای از زیبایی و روشنایی نیست.
ز داغ شیر خوار ای مادر گیتی بزن بر سر
که با ناوک گلوی نازک او توأم است امشب
هوش مصنوعی: ای مادر زمین، بر سر خود بزن از درد و اندوهی که دلتنگی شیرخوار توست، زیرا امشب، گلوی نازک او به تیر زخم خورده است.
حدیث شورش انگیزیست اندر عالم بالا
مگر در حلقۀ زنجیر عقل اقدم است امشب
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از یک بحث و شورش عمیق و جذاب در عالم بالا است، اما این شورش تنها در چهارچوب و محدوده عقل و تفکر قابل فهم و بررسی است. بنابراین، این موضوع به مسائل عقلانی و منطقی بازمی‌گردد که در این شب مورد توجه قرار گرفته است.
مگر سر رشتۀ تقدیر را از گردش گردون
بگردن حلقۀ غل چون قضای مبرم است امشب
هوش مصنوعی: آیا می‌توان سرنخ تقدیر را از چرخش آسمان به دست آورد، در حالی که سرنوشت قطعی است و امشب چنین است؟
تن تب دار را امشب ز حد بگذشته تاب و تب
مگر بیمار با آه یتیمان همدم است امشب
هوش مصنوعی: امشب تب و حال بد من به حدی رسیده که دیگر نمی‌توانم تحمل کنم. به نظر می‌رسد که این بیماری من با ناله‌ها و غم‌های یتیمان هم‌زبانی دارد.
میهن بانوی خلوت خانۀ حق عصمت کبری
اسیر و دستگیر و بیکس و بی محرم است امشب
هوش مصنوعی: میهن ما که نماد پاکی و عصمت است، امشب به تنهایی و بدون حمایت و سرپرست، در وضعیت دشواری قرار دارد.
ز حال بانوان نینوا چون نی نوا دارم
ولی از سوز این ماتم زبانم ابکم است امشب
هوش مصنوعی: من در مورد حال و روز زنان نینوا نکات عمیق و غم‌انگیزی دارم، اما به خاطر شدت این غم و ماتم، قادر به بیان آن نیستم.