گنجور

شمارهٔ ۳ - فی مدح الحجة عجل الله تعالی فرجه

دلبرا دست امید من و دامان شما
سر ما و قدم سرو خرامان شما
خاک راه تو و مژگان من ار بگذارد
ناوک غمزه و یا خنچر مژگان شما
شمع آه من و رخسارۀ چون لالۀ تو
چشم گریان من و غنچۀ خندان شما
لب لعل نمکین تو مکیدن حظیست
که نه طالع شودم یا رنه احسان شما
رویم از نرگس بیمار تو چون لیمو زرد
به نگردد مگر از سیب زنخدان شما
نه در این دائره سرگشته منم چون پرگار
چرخ سرگشته چو گوئیست بچو کان شما
درد عشق تو نگارا نپذیرد درمان
تا شوم از سر اخلاص بقربان شما
خضر را چشمۀ حیوان رود از یاد اگر
ز سرش رشحه ای از چشمۀ حیوان شما
عرش بلقیس نه شایستۀ فرش ره تست
آصف اندر صف اطفال دبستان شما
نبود ملک سلیمان همه با آن عظمت
موری اندر نظر همت سلمان شما
جلوۀ دید کلیم الله از آن دید جمال
نغمه ای بود انا الله ز بیابان شما
طائر سدره نشین را نرسد مرغ خیال
بحریم حرم شامخ الارکان شما
قاب قوسین که آخر قدم معرفت است
اولین مرحلۀ رفرف جولان شما
فیض روح القدس از مجلس انس تو و بس
نفخۀ صور صفیریست ز دربان شما
گرچه خود قاسم الارزاق بود میکائیل
نیست در رتبه مگر ریزه خوار خوان شما
لوح نفس از قلم عقل نمی گردد نقش
تا نباشد نفس منشی دیوان شما
هرچه در دفتر ملکست و کتاب ملکوت
قلم صنع رقم کرده بعنوان شما
شده تا شام ابد دامن آفاق چه روز
زده تا صبح ازل سرز گریبان شما
چیست تورات ز فرقان شما؟ رمزی و بس
یک اشارت بود انجیل ز قرآن شما
هست هر سوره بتحقیق ز قرآن حکیم
آیۀ محکمه ای در صفت شأن شما
آستان تو بود مرکز سلطان هما
قاف عنقاء قدم شرفۀ ایوان شما
مهر با شاهد بزم تو برابر نشود
مه فروزان بود از شمع شبستان شما
خسرو اگر بمدیح تو سخن شیرین است
لیکن افسوس نه زیبنده و شایان شما
ای که در مکمن غیبی و حجاب ازلی
آه از حسرت روی مه تابان شما
بکن ای شاهد ما جلوه ای از بزم وصال
چند چون شمع بسوزیم ز هجران شما
مسند مصر حقیقت ز تو تا چند تهی
ای دو صد یوسف صدیق بقربان شما
رخش هست بکن ای شاه جوانبخت تو زین
تا شود زال فلک چاکر میدان شما
زهرۀ شیر فلک آب شود گر شنود
شیهۀ زهره جبین توسن غرّان شما
مفتقر را نه عجب گر بنمائی تحسین
منم امروز در این مرحله حسّان شما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبرا دست امید من و دامان شما
سر ما و قدم سرو خرامان شما
هوش مصنوعی: ای معشوق من، امید من به دستان توست و دامن تو مایه زندگی و آرامش من می‌باشد، و قدم‌های دلنواز تو زندگی‌ام را سیراب می‌کند.
خاک راه تو و مژگان من ار بگذارد
ناوک غمزه و یا خنچر مژگان شما
هوش مصنوعی: اگر خاک راه تو و مژگان من به ما اجازه بدهند، تیر غمزه یا نگاه معصومانه تو را تحمل خواهیم کرد.
شمع آه من و رخسارۀ چون لالۀ تو
چشم گریان من و غنچۀ خندان شما
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که از درد و اندوه می‌سوزم و تو مانند لاله‌ای زیبا هستی. اشک‌های من نشانه غم من است، در حالی که لبخند تو مانند غنچه‌ای شاداب و خندان است.
لب لعل نمکین تو مکیدن حظیست
که نه طالع شودم یا رنه احسان شما
هوش مصنوعی: مکیدن لب شیرین و قرمز تو لذتی است که من هیچ گاه به آن دست نخواهم یافت، یا اینکه شما به من لطف کنید.
رویم از نرگس بیمار تو چون لیمو زرد
به نگردد مگر از سیب زنخدان شما
هوش مصنوعی: چهره‌ام از عشق تو مانند لیمویی زرد شده است و فقط با دیدن سیب زیبایت ممکن است تغییر کند.
نه در این دائره سرگشته منم چون پرگار
چرخ سرگشته چو گوئیست بچو کان شما
هوش مصنوعی: در این دایره، من هم مانند پرگاری هستم که در حال چرخش است و انگار به سمت شما می‌آیم.
درد عشق تو نگارا نپذیرد درمان
تا شوم از سر اخلاص بقربان شما
هوش مصنوعی: درد عشق تو، ای معشوق، هیچ درمانی نمی‌پذیرد و من با تمام وابستگی و خلوص، آماده‌ام که برای تو فدا شوم.
خضر را چشمۀ حیوان رود از یاد اگر
ز سرش رشحه ای از چشمۀ حیوان شما
هوش مصنوعی: اگر خضر، چشمه‌ی زندگی را فراموش کند، حتی اگر یک قطره از آن چشمه به یادش بیفتد، آن قطره برای شما هم باقی‌مانده است.
عرش بلقیس نه شایستۀ فرش ره تست
آصف اندر صف اطفال دبستان شما
هوش مصنوعی: عرش بلقیس، یعنی تخت پادشاهی ملکه سبا، در مقایسه با جایگاه تو، نشان می‌دهد که تو از آن بیشتر لیاقت داری. آصف نیز که وزیر و مشاور سلیمان بود، با وجود جایگاهش بین بچه‌های دبستان، در سطحی از شناخت و علم قرار دارد که به راحتی می‌توان آن را در کنار دانایی و توانایی‌های تو قرار داد.
نبود ملک سلیمان همه با آن عظمت
موری اندر نظر همت سلمان شما
هوش مصنوعی: با وجود آنکه ملک سلیمان با تمام عظمتش وجود ندارد، اما در نظر همت سلمان، یک موری هم می‌تواند به عنوان نماد بزرگی و اهمیت در نظر گرفته شود. در واقع، اهمیت و جایگاه چیزی به همت و نگرش فرد بستگی دارد.
جلوۀ دید کلیم الله از آن دید جمال
نغمه ای بود انا الله ز بیابان شما
هوش مصنوعی: مشاهده جمال خداوند در کوه طور، همچون نغمه‌ای است که از بیابان شما شنیده می‌شود.
طائر سدره نشین را نرسد مرغ خیال
بحریم حرم شامخ الارکان شما
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در درخت سدر زندگی می‌کند، نمی‌تواند مرغ خیال را به حریم مقدس و برجسته‌ی شما راه دهد.
قاب قوسین که آخر قدم معرفت است
اولین مرحلۀ رفرف جولان شما
هوش مصنوعی: قاب قوسین به معنای نقطه‌ای است که در آن معرفت به اوج خود می‌رسد و در واقع نقطه آغازین برای پرواز روح شماست. این مفهوم به مرتبه‌ای از شناخت اشاره دارد که در آن انسان به درک عمیقی از حقایق وجودی می‌رسد و از آنجا به جلو حرکت می‌کند.
فیض روح القدس از مجلس انس تو و بس
نفخۀ صور صفیریست ز دربان شما
هوش مصنوعی: روح القدس فقط از محفل دوست‌داران تو جاری‌است و نَفَسی که به گوش می‌رسد، تنها صدای دربانان این محفل است.
گرچه خود قاسم الارزاق بود میکائیل
نیست در رتبه مگر ریزه خوار خوان شما
هوش مصنوعی: با وجود اینکه قاسم الرزاق (یکی از نام‌های خداوند) هست، میکائیل (فرشته رزق و برکت) در برابر او فقط به عنوان کسی که از سفره شما اندکی برمی‌دارد، تلقی می‌شود.
لوح نفس از قلم عقل نمی گردد نقش
تا نباشد نفس منشی دیوان شما
هوش مصنوعی: نفس انسان نمی‌تواند خوب و درست نوشته شود تا زمانی که شخصیت و طرز تفکر او تحت تأثیر و شکل‌گیری آموزه‌های شما قرار نگیرد.
هرچه در دفتر ملکست و کتاب ملکوت
قلم صنع رقم کرده بعنوان شما
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دفتر پادشاهی و در کتاب آسمانی نوشته شده، به‌عنوان تقدیر و سرنوشت شما رقم خورده است.
شده تا شام ابد دامن آفاق چه روز
زده تا صبح ازل سرز گریبان شما
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی به معنای بی‌پایانی و جاودانگی اشاره دارد. شاعر از شب‌های بی‌پایان و صبح‌های ازلی سخن می‌گوید، به‌گونه‌ای که هستی و زمان را در یک قالب بی‌نهایت توصیف می‌کند. این بیان می‌تواند به مفهومی عمیق درباره وجود و ارتباط آن با تمامی عالم اشاره داشته باشد.
چیست تورات ز فرقان شما؟ رمزی و بس
یک اشارت بود انجیل ز قرآن شما
هوش مصنوعی: تورات و انجیل تنها نشانه‌هایی از علم و حقیقت‌اند که در قرآن شما به وضوح بیان شده‌اند.
هست هر سوره بتحقیق ز قرآن حکیم
آیۀ محکمه ای در صفت شأن شما
هوش مصنوعی: هر سوره از قرآن حکیم به طور واقعی دارای آیه‌ای محکم است که به وصف مقام و منزلت شما پرداخته است.
آستان تو بود مرکز سلطان هما
قاف عنقاء قدم شرفۀ ایوان شما
هوش مصنوعی: مکان شما محل حکومت و سلطنت پرنده‌ی افسانه‌ای، عنقاء است و احترام و عزت ایوان شما به پایه‌ی بلند آن می‌رسد.
مهر با شاهد بزم تو برابر نشود
مه فروزان بود از شمع شبستان شما
هوش مصنوعی: نور ماه با زیبایی محبوب تو قابل مقایسه نیست؛ نور دل‌انگیز تو مانند شمعی در شبستان درخشان‌تر از همه است.
خسرو اگر بمدیح تو سخن شیرین است
لیکن افسوس نه زیبنده و شایان شما
هوش مصنوعی: اگرچه سخنان خسرو درباره تو شیرین و زیباست، اما افسوس که این کلمات به اندازه تو شایستگی ندارند.
ای که در مکمن غیبی و حجاب ازلی
آه از حسرت روی مه تابان شما
هوش مصنوعی: ای کسی که در عالم غیب و پرده ازلی هستی، آه و حسرت می‌زنم به خاطر زیبایی چهره تابناک تو.
بکن ای شاهد ما جلوه ای از بزم وصال
چند چون شمع بسوزیم ز هجران شما
هوش مصنوعی: ای معشوق ما، لطفاً در میانه جشن وصال، جلوه‌ای از زیبایی خودت را نشان بده. ما از دوری تو همچون شمعی در حال سوختنیم.
مسند مصر حقیقت ز تو تا چند تهی
ای دو صد یوسف صدیق بقربان شما
هوش مصنوعی: چرا ای دو صد یوسف صدیق، مسند مصر (قدرت و عظمت) از تو خالی است؟
رخش هست بکن ای شاه جوانبخت تو زین
تا شود زال فلک چاکر میدان شما
هوش مصنوعی: ای شاه خوشبخت، سوار خود را به حرکت درآور، تا زال، که نواده‌ی توست، به خدمت تو حاضر شود و زیرپای تو قرار گیرد.
زهرۀ شیر فلک آب شود گر شنود
شیهۀ زهره جبین توسن غرّان شما
هوش مصنوعی: اگر زهرۀ شیر به آسمان ببیند، چنان تحت تأثیر شیهه‌ی زیبا و شگفت‌انگیز توسن‌های شما قرار می‌گیرد که آب می‌شود.
مفتقر را نه عجب گر بنمائی تحسین
منم امروز در این مرحله حسّان شما
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که کسی که در تنگدستی به سر می‌برد، از من تعریف کند. امروز من در این موقعیت شما را ستایش می‌کنم.