گنجور

شمارهٔ ۲ - فی مدح الامام بقیة الله فی العالمین عجل الله فرجه

همره باد صبا نافۀ مشک ختن است
یا نسیم چمن و بوی گل و یاسمن است
دیدۀ دل شده روشن مگر ای باد صبا
همرهت پیرهن یوسف گلپیرهن است
شده شام دل آشفتۀ غمگین خوشبوی
مگر از طرف یمن بوی اویس قرن است
یا مسیحا نفسی می رسد از عالم غیب
که دل مرده دلان تازه تر از نسترن است
نفخه ای می وزد از عالم لاهوت بلی
نه نسیم چمن است و نه ز طرف یمن است
ای صبا با خبر مقدم یار آمده ای
خیر مقدم که نسیم تو روان بدن است
گر از آن سرو چمان نیست ترا تازه بیان
صفحۀ روی زمین به هر چه صحن چمن است
ورنه تاریست از آن طرۀ طرار ترا
از چه دلها همه در دام تو صید رسن است
عرصۀ دهر پر از نغمۀ یا بشری شد
خبر ار هست از آن غبغب و چاه ذقن است
وهم پنداشت که دارد نفس باد صبا
شرح آن نقطۀ موهوم که نامش دهن است
گر ندارد خبری زان لب لعل شکرین
طوطی طبع من، از چیست که شکرشکن است
ورنه حرفیست از آن خسرو شیرین دهنان
بلبل نطق من از چیست که شیرین سخن است
گر حدیثی نبود زان دُر دندان بمیان
از چه رو ناطقه ام معدن درّ عدن است
ای نسیم سحری این شب روشن چه شبست
مگر امشب مه من شمع دل انجمن است
چه شبست این شب فیروز دل افروز چه روز
مگر امشب شب اشراق دل آرام من است
مشرق شمس ابد مطلع انوار ازل
صاحب العصر ابو الوقت امام زمن است
مظهر قائم بالقسط حجاب ازلی
معلن سر حفی مُظهر ما قد بطن است
مرکز دائره هستی و قطب الاقطاب
آنکه با عالم امکان مثل روح و تن است
مالک کن فیکون و ملک کون و مکان
مظهر سلطنت قاهرۀ ذی المنن است
بحر مواج ازل چشمۀ سرشار ابد
کاندر آن صبح و و مسا روح قدس غوطه زن است
طور سینای تجلی که لبی همچو کلیم
«ارنی» گو سر کویش همگی را وطن است
یوسف مصر حقیقت که دو صد یوسف حسن
نتوان گفت که آندُرّ ثمین را ثمن است
منشی دفتر انشا، قلم صنع خدا
ناظم عالم امکان بنظام حسن است
آنکه در کشور ابداع ملیک است و مطاع
واندر اقلیم بقا مقتدر و مؤتمن است
کلک لطفش زده بر لوح عدم نقش وجود
دست قهرش شرر خرمن دهر کهن است
هم فلک را حرکت از حرکات نفسش
هم زمین را ز طمأنینۀ نفسش سکن است
دل والا گهرش مخزن أسرار اله
دیدۀ حق نگرش ناظر سرّ و علن است
حجت قاطعه و قامع الحاد و ضلال
رحمت واسعه و کاشف کرب و محن است
حاوی علم و یقین حامی دین و آئین
ماحی زیغ و زلل، محیی فرض و سنن
جامع الشمل پس از تفرقۀ اهل وفاق
باسط العدل پس از آنکه زمین پر فتن است
ای سلیمان زمان، پادشه عرش و مکان
خاتم ملک تو تا کی بکف اهرمن است
ای همای ملأ قدس و حمام جبروت
تا بکی روضۀ دین مسکن زاغ و زغن است
ای رخت قبلۀ توحید و درت کوی امید
تا بکی کعبۀ دلها همه بیت الوثن است
پرده از سر انا الله برانداز دمی
تا بدانند که شایستۀ این ما و من است
عرش با قصر جلال تو چه ارض است و سماء
عقل فعال و کمال تو چه طفل و لبن است
دل بدریا زده از شوق جمالت الیاس
خضر از عضر تو سر گشتۀ ربع و دمن است
کعبۀ درگه تو قبلۀ ارواح عقول
خاک پاک ره تو سجده گه مرد و زن است
ای ز روی تو عیان جنت ارباب جنان
بی تو فردوس برین بر همه بیت الحزن است
ای شه ملک قدم یک قدم از مکمن غیب
وی مسیحا ز تو همدم دم باز آمدن است
ای که در ظل لوای تو کند گردون جای
نوبت رایت اسلام بر افراشتن است
ای ز شمشیر تو از بیم، دل دهر دو نیم
گاه خون خواهی شاهنشه خونین کفن است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همره باد صبا نافۀ مشک ختن است
یا نسیم چمن و بوی گل و یاسمن است
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با خود عطر خوش نافۀ مشک ختن را می‌آورد یا بوی خوش گل‌ها و یاسمن‌ها را به همراه دارد.
دیدۀ دل شده روشن مگر ای باد صبا
همرهت پیرهن یوسف گلپیرهن است
هوش مصنوعی: دیدگاه و احساساتم روشن شده، آیا ای باد صبا، همراه تو، پیراهن یوسف هم وجود دارد که از گل‌هایی با رنگ و بوی خوش ساخته شده باشد؟
شده شام دل آشفتۀ غمگین خوشبوی
مگر از طرف یمن بوی اویس قرن است
هوش مصنوعی: شام دل غمگین و ناآرامی شده و بویی خوش به مشام می‌رسد؛ شاید این عطر از طرف یمن و به خاطر اویس قرن باشد.
یا مسیحا نفسی می رسد از عالم غیب
که دل مرده دلان تازه تر از نسترن است
هوش مصنوعی: روحی از عالم غیب به من می‌رسد که دل‌های مرده را زنده می‌کند و به آن‌ها طراوتی مانند گل نسترن می‌بخشد.
نفخه ای می وزد از عالم لاهوت بلی
نه نسیم چمن است و نه ز طرف یمن است
هوش مصنوعی: نسیمی از عالم قدس و تعالی می وزد که نه باد میل و محبت دنیا است و نه از جانب یمن، بلکه نشانه‌ای از عالم بالاست.
ای صبا با خبر مقدم یار آمده ای
خیر مقدم که نسیم تو روان بدن است
هوش مصنوعی: ای نسیم خوشبو، با آمدن یار خبر خوشی به ارمغان آورده‌ای. خوش آمدی، زیرا نسیم تو جان تازه‌ای به بدن می‌بخشد.
گر از آن سرو چمان نیست ترا تازه بیان
صفحۀ روی زمین به هر چه صحن چمن است
هوش مصنوعی: اگر تو مثل آن سرو زیبا نیستی، نگران نباش؛ زیبایی زمین در هر گوشه‌ای از چمن نمایان است.
ورنه تاریست از آن طرۀ طرار ترا
از چه دلها همه در دام تو صید رسن است
هوش مصنوعی: اگر این‌گونه نبودی و تار موی تو نبود، پس چرا دل‌ها همه در دام تو گرفتارند؟
عرصۀ دهر پر از نغمۀ یا بشری شد
خبر ار هست از آن غبغب و چاه ذقن است
هوش مصنوعی: زمینه زندگی پر از آهنگ زندگی و خبر خوش است، اگرچه نشانه‌ها و خصوصیات ظاهری ممکن است متفاوت باشد.
وهم پنداشت که دارد نفس باد صبا
شرح آن نقطۀ موهوم که نامش دهن است
هوش مصنوعی: تصور نادرستی به وجود آمده است که گویی نسیم صبحگاهی توضیحی بر آن نقطه ساختگی به نام دهان دارد.
گر ندارد خبری زان لب لعل شکرین
طوطی طبع من، از چیست که شکرشکن است
هوش مصنوعی: اگر از آن لب لعل و شیرین خبری نیست، پس دلیلش چیست که طبع من را شکرشکن کرده است؟
ورنه حرفیست از آن خسرو شیرین دهنان
بلبل نطق من از چیست که شیرین سخن است
هوش مصنوعی: اگر این سخن را نداشته باشد، پس چه چیزی باعث می‌شود که من اینقدر زیبا و شیرین سخن بگویم؟
گر حدیثی نبود زان دُر دندان بمیان
از چه رو ناطقه ام معدن درّ عدن است
هوش مصنوعی: اگر سخنی از آن جواهر دندان وجود نداشت، پس چرا من که سخن می‌گویم، خودم منبع گرانبهای بهشت هستم؟
ای نسیم سحری این شب روشن چه شبست
مگر امشب مه من شمع دل انجمن است
هوش مصنوعی: ای نسیم صبحگاهی، این شب روشن چه شبی است؟ آیا امشب ماه من مانند شمعی در دل جمعیت می‌درخشد؟
چه شبست این شب فیروز دل افروز چه روز
مگر امشب شب اشراق دل آرام من است
هوش مصنوعی: این شب چقدر زیبا و روشنگر است، آیا ممکن است امشب شبی باشد که قلبم را آرام کند؟
مشرق شمس ابد مطلع انوار ازل
صاحب العصر ابو الوقت امام زمن است
هوش مصنوعی: نورهای ابدی از مشرق خورشید همیشه در حال طلوع‌اند و منبع این نورها، امام زمان، صاحب عصر و زمانه است.
مظهر قائم بالقسط حجاب ازلی
معلن سر حفی مُظهر ما قد بطن است
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم تجلی و ظهور حقیقتی الهی اشاره دارد که با عدل و انصاف همراه است. وجود این حقیقت در پرده‌ای از راز و حجاب قرار دارد که نشان‌دهنده‌ی عمیق بودن آن و همچنین آپه‌ای از وجود آگاهانه است. در واقع، در اینجا به ارتباط عمیق و پنهان بین حقیقت و ظهور آن پرداخته شده است.
مرکز دائره هستی و قطب الاقطاب
آنکه با عالم امکان مثل روح و تن است
هوش مصنوعی: مرکز همه چیز در جهان و اصلی‌ترین نقطه آن، کسی است که رابطه‌اش با عالم هستی مانند رابطه روح با بدن است.
مالک کن فیکون و ملک کون و مکان
مظهر سلطنت قاهرۀ ذی المنن است
هوش مصنوعی: به فرمان مالک، عالم و هستی به وجود آمده و زمین و آسمان نماد قدرت و سلطنت بخشنده‌ای است که بر همگان حاکم است.
بحر مواج ازل چشمۀ سرشار ابد
کاندر آن صبح و و مسا روح قدس غوطه زن است
هوش مصنوعی: دریای پر طغیانی از زمان آغاز وجود دارد که در آن چشمه‌ای بی‌پایان وجود دارد و در آن صبحگاهی، روح قدس مشغول شنا کردن است.
طور سینای تجلی که لبی همچو کلیم
«ارنی» گو سر کویش همگی را وطن است
هوش مصنوعی: کوه طور سینا محل ظهور و تجلی الهی است، جایی که همچون حضرت کلیم، موسی، خدا را طلب می‌کند. در اینجا، همه جا به عنوان وطن او شناخته می‌شود.
یوسف مصر حقیقت که دو صد یوسف حسن
نتوان گفت که آندُرّ ثمین را ثمن است
هوش مصنوعی: یوسف در مصر، نماد زیبایی و حقیقت است و نمی‌توان درباره زیبایی فراوان او به اندازه‌ای که شایسته است سخن گفت، چرا که زیبایی واقعی ارزش بسیار بالایی دارد و قابل توصیف نیست.
منشی دفتر انشا، قلم صنع خدا
ناظم عالم امکان بنظام حسن است
هوش مصنوعی: خالق جهان، نظم و زیبایی را در عالم وجود برقرار کرده است و همچون یک منشی با دقت و مهارت، هر چیزی را به درستی و زیبایی تنظیم و طراحی می‌کند.
آنکه در کشور ابداع ملیک است و مطاع
واندر اقلیم بقا مقتدر و مؤتمن است
هوش مصنوعی: کسی که در سرزمین خود خلاق و پرتوان است و در قلمرو زندگی، قدرت و اعتبار دارد.
کلک لطفش زده بر لوح عدم نقش وجود
دست قهرش شرر خرمن دهر کهن است
هوش مصنوعی: نقش محبت او بر صفحه نیستی ثبت شده و قدرت او همچون آتشی بر کاه زمانه قدیمی است.
هم فلک را حرکت از حرکات نفسش
هم زمین را ز طمأنینۀ نفسش سکن است
هوش مصنوعی: فلک به خاطر نفس و حرکات خود به حرکت درمی‌آید و زمین به دلیل آرامش نفس خود، در سکوت و استراحت است.
دل والا گهرش مخزن أسرار اله
دیدۀ حق نگرش ناظر سرّ و علن است
هوش مصنوعی: دل با روح و نیروی بلندش، گنجینه‌ای از رازهای الهی است و نگاهش به حقیقت و واقعیت، بینایی است که هم اسرار پنهان و هم آشکار را می‌بیند.
حجت قاطعه و قامع الحاد و ضلال
رحمت واسعه و کاشف کرب و محن است
هوش مصنوعی: این عبارت به ویژگی‌های یک شخص خاص اشاره دارد که برطرف‌کننده مشکلات و سختی‌ها است. او توانایی قانع‌کننده‌ای دارد که با دلایل محکم می‌تواند شک و تردیدها را از بین ببرد و هدایت به سوی حق را فراهم می‌کند. همچنین، او منبعی از رحمت و برکات است که در زمان‌های دشوار به یاری انسان‌ها می‌آید و مشکلاتشان را حل می‌کند.
حاوی علم و یقین حامی دین و آئین
ماحی زیغ و زلل، محیی فرض و سنن
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصی می‌پردازد که دارای دانش و یقین است و از دین و آیین حمایت می‌کند. او موانع و انحرافات را از بین می‌برد و احکام و سنن دینی را زنده می‌کند.
جامع الشمل پس از تفرقۀ اهل وفاق
باسط العدل پس از آنکه زمین پر فتن است
هوش مصنوعی: پس از اینکه مردم از اتحاد و همدلی جدا می‌شوند و اختلافات پیش می‌آید، عدالت و انصاف باید گسترش یابد، به ویژه زمانی که اوضاع زمین پر از نا آرامی و بی‌ثباتی است.
ای سلیمان زمان، پادشه عرش و مکان
خاتم ملک تو تا کی بکف اهرمن است
هوش مصنوعی: ای سلیمان زمان، تو که پادشاه عرش و مکان هستی، تا کی ملک و سلطنت تو به دست کسانی نادان و بدتر خواهد بود؟
ای همای ملأ قدس و حمام جبروت
تا بکی روضۀ دین مسکن زاغ و زغن است
هوش مصنوعی: ای پرنده‌ی بلندمرتبه و فرشتۀ پاکی، تا کی باغ دین و دیانت محل زندگی کلاغ‌ها و زاغ‌ها خواهد بود؟
ای رخت قبلۀ توحید و درت کوی امید
تا بکی کعبۀ دلها همه بیت الوثن است
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو نشانه‌ی یکتایی و درگاه تو محل امید است، تا چه زمانی کعبه و مرکز دل‌ها همه به پرستش بت‌ها تبدیل شده‌اند؟
پرده از سر انا الله برانداز دمی
تا بدانند که شایستۀ این ما و من است
هوش مصنوعی: لحظه‌ای پرده از روی حقیقت بردار تا همه بفهمند که چه کسانی شایسته این ما و من هستند.
عرش با قصر جلال تو چه ارض است و سماء
عقل فعال و کمال تو چه طفل و لبن است
هوش مصنوعی: عرش و قصر باشکوه تو در مقایسه با زمین و آسمان چه معنایی دارد؟ عقل و کمال تو مانند کودکی ناتوان و شیر بی‌ارزش است.
دل بدریا زده از شوق جمالت الیاس
خضر از عضر تو سر گشتۀ ربع و دمن است
هوش مصنوعی: دل به دریا زده‌ام از شوق زیبایی تو، ای محبوب! برای دیدن چهره‌ات، حتی شخصیت‌های بزرگ و افسانه‌ای نیز از نطقه خود خارج شده‌اند و در هر جایی از زمین به دنبال تو می‌گردند.
کعبۀ درگه تو قبلۀ ارواح عقول
خاک پاک ره تو سجده گه مرد و زن است
هوش مصنوعی: خانهٔ تو، مکان نیایش روح‌ها و عقل‌هاست. خاک پاکت، محلی است که مردان و زنان در آن سجده می‌کنند.
ای ز روی تو عیان جنت ارباب جنان
بی تو فردوس برین بر همه بیت الحزن است
هوش مصنوعی: ای کسی که زیبایی‌ات به وضوح نمایان است، بهشت اربابان باغ‌ها بدون تو مانند جنتی نیست و همه بهشت‌ها در غم و اندوه فرو رفته‌اند.
ای شه ملک قدم یک قدم از مکمن غیب
وی مسیحا ز تو همدم دم باز آمدن است
هوش مصنوعی: ای پادشاه جهان، یک قدم از جایگاه پنهان خود بردار و بدان که مسیحا نیز از سوی تو مددکار بازگشته است.
ای که در ظل لوای تو کند گردون جای
نوبت رایت اسلام بر افراشتن است
هوش مصنوعی: ای کسی که سایه‌ات بر زمین گسترده است، زمان آن رسیده که پرچم اسلام را به اهتزاز درآوری.
ای ز شمشیر تو از بیم، دل دهر دو نیم
گاه خون خواهی شاهنشه خونین کفن است
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر ترس از شمشیر تو، دل جهان از دو نیم شده است، اگر خواسته باشی، خونی که می‌خواهد بر زمین بریزد، مربوط به شاهانی است که کفن خونین بر تن دارند.