گنجور

شمارهٔ ۲۸

هرجا که بسوی تو می بینم
یک جا همه روی تو می بینم
دریای محیط دو گیتی را
یک قطره ز جوی تو می بینم
طغرای صحیفۀ هستی را
در طرۀ موی تو می بینم
ارکان اریکۀ حشمت را
در کعبۀ کوی تو می بینم
از صبح ازل تا شام ابد
یک نعمه ز هوی تو می بینم
نبود عجب ار خم گردون را
سرشار سبوی تو می بینم
من مفتقر سودا زده را
شوریدۀ بوی تو می بینم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرجا که بسوی تو می بینم
یک جا همه روی تو می بینم
هوش مصنوعی: هر کجا که نگاه می‌کنم، در هر مکان، فقط تصویر تو را می‌بینم.
دریای محیط دو گیتی را
یک قطره ز جوی تو می بینم
هوش مصنوعی: من دریاچه وسیع و بی‌پایان دنیا را فقط یک قطره از جوی وجود تو می‌بینم.
طغرای صحیفۀ هستی را
در طرۀ موی تو می بینم
هوش مصنوعی: من در تار موی تو نشانه‌های زندگی و وجود را می‌بینم.
ارکان اریکۀ حشمت را
در کعبۀ کوی تو می بینم
هوش مصنوعی: من نشانه‌های عظمت و شکوه را در کعبۀ محل تو مشاهده می‌کنم.
از صبح ازل تا شام ابد
یک نعمه ز هوی تو می بینم
هوش مصنوعی: از آغاز خلقت تا پایان دنیا، من همیشه یک نعمت از زیبایی تو را می‌بینم.
نبود عجب ار خم گردون را
سرشار سبوی تو می بینم
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد اگر می‌بینم که به خاطر تو، عالم مانند کوزه‌ای پر از شراب پر است.
من مفتقر سودا زده را
شوریدۀ بوی تو می بینم
هوش مصنوعی: من، که از عشق و حسرت به تو دچار شده‌ام، خود را دیوانه و مجنون می‌یابم.