گنجور

شمارهٔ ۲۶

گر باده دهد بر باد مرا
از غم بکند آزاد مرا
آن دل که بود از باده خراب
خوشتر ز هزار آباد مرا
ای شاخۀ شمشاد از غم تو
شادم چه نخواهی شاد مرا
ای شاه قلمرو دل چه خوشست
بیداد ترا، فریاد مرا
سودای تو شیرۀ جان منست
با عشق تو مادر زاد مرا
بیمی نکنم از سیل فنا
گر بر کند از بنیاد مرا
من مفتقرم کاین شور و نوا
آن غنچۀ خندان داد مرا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر باده دهد بر باد مرا
از غم بکند آزاد مرا
هوش مصنوعی: اگر شراب به من بدهند، مرا از غم‌های زندگی رها می‌کند و آزاد می‌سازد.
آن دل که بود از باده خراب
خوشتر ز هزار آباد مرا
هوش مصنوعی: دلِ مست و خراب، به مراتب از هزاران سرزمین آباد، برای من دلپذیرتر است.
ای شاخۀ شمشاد از غم تو
شادم چه نخواهی شاد مرا
هوش مصنوعی: ای شاخه شمشاد، من از اندوه تو خوشحالم، هرچند تو هیچ علاقه‌ای به شادی من نداری.
ای شاه قلمرو دل چه خوشست
بیداد ترا، فریاد مرا
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که دل‌ها را در اختیار داری، چقدر خوب است که ظلم تو بر من فریاد می‌زند.
سودای تو شیرۀ جان منست
با عشق تو مادر زاد مرا
هوش مصنوعی: عشق و آرزوی تو تمام وجودم را پر کرده است و وابستگی به تو برای من به اندازه‌ای عمیق و طبیعی است که گویی از بدو تولد با آن همراه بوده‌ام.
بیمی نکنم از سیل فنا
گر بر کند از بنیاد مرا
هوش مصنوعی: من از ویرانی و نابودی نمی‌ترسم اگرچه که ممکن است موجب از بین رفتن من شود.
من مفتقرم کاین شور و نوا
آن غنچۀ خندان داد مرا
هوش مصنوعی: من بی‌نیاز نیستم که این زیبایی و شادی را به من داده است.