شمارهٔ ۲۴
رسوای زمانه «زبانم» کرد
فاش این همه راز نهانم کرد
با این همه نتوانم گفت
عشق تو چنین و چنانم کرد
گیرم که زبان بندم از عشق
با اشک روان چه توانم کرد
آهم چه زبانه کشد بکند
بالاتر از آنچه زبانم کرد
رخسارهٔ زرد گواه دل است
کهآتش گل سرخ به جانم کرد
سودای تو در بازار جهان
آسوده ز سود و زیانم کرد
شوری بهسرم شیریندهنی
افکند، و شکر بهدهانم کرد
من مفتقر پیرم از غم
عشق تو دوباره جوانم کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رسوای زمانه «زبانم» کرد
فاش این همه راز نهانم کرد
هوش مصنوعی: زمانه مرا رسوا کرد و زبانم ناخواسته همه رازهای پنهانم را فاش ساخت.
با این همه نتوانم گفت
عشق تو چنین و چنانم کرد
هوش مصنوعی: با این حال، نمیتوانم بگویم که عشق تو چه تاثیری بر من گذاشته است.
گیرم که زبان بندم از عشق
با اشک روان چه توانم کرد
هوش مصنوعی: حتی اگر عشق مرا ساکت کند و اشکهایم بیفتند، من چه کاری از دستم برمیآید؟
آهم چه زبانه کشد بکند
بالاتر از آنچه زبانم کرد
هوش مصنوعی: آه من به قدری عمیق و تاثیرگذار است که میتواند احساسات و واژههایی را بیان کند که فراتر از آنچه خودم توانستم بیان کنم، خواهد رفت.
رخسارهٔ زرد گواه دل است
کهآتش گل سرخ به جانم کرد
هوش مصنوعی: چهرهٔ زرد من نشانهای است از احوال قلبم، که آتش گل سرخ، به جانم آسیب زده است.
سودای تو در بازار جهان
آسوده ز سود و زیانم کرد
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو در دنیای پرهیاهو، مرا از نگرانیهای مالی و زیان و سود رها کرده است.
شوری بهسرم شیریندهنی
افکند، و شکر بهدهانم کرد
هوش مصنوعی: احساسی پرشور در وجودم ایجاد شد و کلامی دلنشین به من الهام شد که مانند شکر بر زبانم جاری میشود.
من مفتقر پیرم از غم
عشق تو دوباره جوانم کرد
هوش مصنوعی: من در عشق تو به شدت ناراحت و ناامید شدهام، اما این عشق دوباره به من حیات و جوانی بخشیده است.