گنجور

شمارهٔ ۱۸

یار آنچه بسینۀ سینا کرد
با این دل سوختۀ ما کرد
قربان فروغ رخش که مرا
نابود چه طور تجلی کرد
سیلاب غمش از چشمۀ دل
اشک مژه ام را دریا کرد
بر زخم دلم افشاند نمک
شرری بملاحت برپا کرد
گر برد توانائی ز تنم
دل را صد باره توانا کرد
از عشق مرا ز خضیض ثری
برتر از اوج ثریا کرد
صد شکر که طوطی طبع مرا
از نغمۀ عشق شکرخا کرد
آن سود که مفتقر از تو نمود
جان را با جانان سودا کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار آنچه بسینۀ سینا کرد
با این دل سوختۀ ما کرد
هوش مصنوعی: دوست آنچه با سینا انجام داد، با دل سوخته ما نیز کرده است.
قربان فروغ رخش که مرا
نابود چه طور تجلی کرد
هوش مصنوعی: من فدای درخشندگی چهره‌ات می‌شوم، که به گونه‌ای مرا به نابودی کشاند و شعاع نورانی‌ات مرا مجذوب کرد.
سیلاب غمش از چشمۀ دل
اشک مژه ام را دریا کرد
هوش مصنوعی: درد و غم او چنان عمیق است که اشک‌هایم مثل دریا به راه افتاده‌اند و از دل پرهیجانم سرازیر می‌شوند.
بر زخم دلم افشاند نمک
شرری بملاحت برپا کرد
هوش مصنوعی: شخصی با نیش زبانی و زیرکی خاصی، به درد و زخم دل من می‌افزاید و این باعث می‌شود که آتش شوق و محبت در دلم شعله‌ور شود.
گر برد توانائی ز تنم
دل را صد باره توانا کرد
هوش مصنوعی: اگر قدرت بدنی‌ام را از من بگیرند، دل را بارها و بارها نیرومند می‌سازید.
از عشق مرا ز خضیض ثری
برتر از اوج ثریا کرد
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که من از پایین‌ترین نقطه‌ها به اوج بلندی‌ها صعود کنم.
صد شکر که طوطی طبع مرا
از نغمۀ عشق شکرخا کرد
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که طبع من به وسیله نغمه‌های شیرین عشق، شاداب و خوشبو شده است.
آن سود که مفتقر از تو نمود
جان را با جانان سودا کرد
هوش مصنوعی: سود و منفعتی که به خاطر تو به دست آمده، جان را به عشق معشوق مشغول کرده است.