گنجور

شمارهٔ ۱۷

برقی از غمزۀ مستی زد
آتش در خرمن هستی زد
تا فتنۀ آن رخ جلوه نمود
بنیاد مرا چه شکستی زد
هندوی دو زلفش آشوبی
در جان یگانه پرستی زد
رفتم که ببوسم پایش را
از بی لطفی سر دستی زد
بالای بلندش را نازم
کز ناز قدم بر پستی زد
صد همچو مفتقر خود را
تیری بفکند و بشستی زد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلتن فعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برقی از غمزۀ مستی زد
آتش در خرمن هستی زد
هوش مصنوعی: یک شعله از زیبایی و جذابیت ناشی از مستی، آتشی در وجود و زندگی من افروخت.
تا فتنۀ آن رخ جلوه نمود
بنیاد مرا چه شکستی زد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی او ظاهر شد، بنیاد وجود من را به شدت متزلزل کرد و شکستی عمیق بر من وارد آورد.
هندوی دو زلفش آشوبی
در جان یگانه پرستی زد
هوش مصنوعی: دو زلف معشوقه‌ای هندو باعث ایجاد شور و هیجان در روح و جان فردی که یگانه‌پرست است، شده است.
رفتم که ببوسم پایش را
از بی لطفی سر دستی زد
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم که پای او را ببوسم، اما به خاطر کم‌لطفی‌اش، دستی به من زده شد.
بالای بلندش را نازم
کز ناز قدم بر پستی زد
هوش مصنوعی: من به زیبایی و لوندی او می‌نگرم که با ناز و کرشمه‌اش، از ارتفاعی که دارد، بر پایین‌ترین جایگاه پا می‌گذارد.
صد همچو مفتقر خود را
تیری بفکند و بشستی زد
هوش مصنوعی: یک نفر که به شدت نیازمند است، خود را به مانند تیر به زمین می‌کوبد و دچار ناامیدی می‌شود.