شمارهٔ ۴
یک روز خواجه بومنصور ورقانی کی وزیر سلطان طغرل بود به خدمت شیخ ما آمد وگفت ای شیخ مرا وصیتی فرمای. شیخ گفت: «اول مقامات العباد مراعات قدراللّه و آخر مقامات النبوة مراعاة حقّ المؤمنین» کار تو امروز اداء حقّوق خلقست پیوسته چشم برین خبر میدار که فردا دستگیر تو باشد کی رسول صلی اللّه علیه گفت: لایدخل الجنة احدکم حتی یرحم العامة کما یرحم احدکم الخاصة. این خلق جمله ابناء دولت تواند بجمله به نظر فرزندی نگر. بحطام دنیا و زحمت خلق فریفته مشو کی خلق بندۀ حاجات خویشاند اگر بحاجات ایشان وفا نمایی قبولت کنند اگرچه بسیار عیب داری و اگر حاجات ایشان نگزاری بتو التفات نکنند اگرچه بسیار هنر داری.
شمارهٔ ۳: جدم شیخ الاسلام خواجه بوسعید شیخ گفت کی شیخ ما قدس اللّه روحه العزیز درآخر عهد مدت یکسال هر روز کی مجلس گفتی در میان مجلس بگفتی ای مسلمانان قحط خدای میآید، و در آخر مجلس کی مجلس وداع میگفت، و بعد از آن نیز مجلس نگفت، روی به جمع کرد و گفت اگر شما را فردا سؤال کنند کی شما کیاید چه خواهید گفت شما؟ گفتند تا شیخ چه فرماید. شیخ گفت مگویید ما مؤمنانیم، مگویید ما صوفیانیم، مگویید ما مسلمانانیم، کی هرچ گویید حجت آن از شما بخواهند و شما عاجز شوید. گویید ما کهترانیم، مهتران ما در پیشاند، ما را نزدیک مهتران ما برید کی جواب کهتر بر مهتر باشد.شمارهٔ ۵: شیخ در آخر عهد در وصیت روی به جمع کرد و گفت: به خدمت درویشان مشغول باید بود و خدمت ایشان را میان باید بست، کودکان را بازی نباید کرد و جوانان را بوالعجبی نباید کرد، پیران را قرایی و مرایی نباید کرد،علم هر دو جهان درین کلمات گفته شد اِنّا لله و اِنّا اِلیه راجعون قحط خدای آمد! قحط خدای آمد! قحط خدای آمد! پیش ازین قحط نان و آب بوده است اکنون قحط خدای آمد! درمانگرید کی این سخن بر ما ختم شد، و دست بروی فرود آورد و ختم کرد.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک روز خواجه بومنصور ورقانی کی وزیر سلطان طغرل بود به خدمت شیخ ما آمد وگفت ای شیخ مرا وصیتی فرمای. شیخ گفت: «اول مقامات العباد مراعات قدراللّه و آخر مقامات النبوة مراعاة حقّ المؤمنین» کار تو امروز اداء حقّوق خلقست پیوسته چشم برین خبر میدار که فردا دستگیر تو باشد کی رسول صلی اللّه علیه گفت: لایدخل الجنة احدکم حتی یرحم العامة کما یرحم احدکم الخاصة. این خلق جمله ابناء دولت تواند بجمله به نظر فرزندی نگر. بحطام دنیا و زحمت خلق فریفته مشو کی خلق بندۀ حاجات خویشاند اگر بحاجات ایشان وفا نمایی قبولت کنند اگرچه بسیار عیب داری و اگر حاجات ایشان نگزاری بتو التفات نکنند اگرچه بسیار هنر داری.
هوش مصنوعی: یک روز خواجه بومنصور ورقانی، که وزیر سلطان طغرل بود، به خدمت شیخ ما آمد و از او خواست که وصیتی به او بگوید. شیخ گفت: «ابتدا در مناسبات خود نسبت به خداوند را در نظر داشته باش و در پایان به حقوق مؤمنین توجه کن.» او افزود که کار تو در این روز ادای حقوق مردم است و باید همیشه مراقب این نکته باشی که روزی به تو میرسد. پیامبر اسلام فرمودند: «هیچکس از شما وارد بهشت نخواهد شد مگر آنکه عمومی را مانند خویش مورد رحمت قرار دهد.» این مردم همه فرزندان این جامعه هستند و باید به آنها با محبت و احترام نگاه کنی. به زرق و برق دنیا و زحمات مردم فریب نخور، زیرا مردم تنها پیگیر خواستههای خود هستند. اگر به نیازهای آنها رسیدگی کنی، تو را خواهند پذیرفت، حتی اگر عیبهای زیادی داشته باشی؛ اما اگر به نیازهای آنها توجه نکنی، برایت اهمیتی نخواهند داشت، حتی اگر از مهارتهای زیادی برخوردار باشی.