شمارهٔ ۴۴
شیخ گفت مرد باید که بدو کار مشغول باشد: هرچ او را از خدای باز دارد از پیش برمیدارد و راحتی بدرویشی میرساند اگر این ارادت بدین صفت بسر برد به مقصود رسد.
شمارهٔ ۴۳: شیخ گفت روزی در میان مجلس که: این تصوف عزّیست در ذُلّ، توانگریست در درویشی، خداوندیست دربندگی، سیریست در گرسنگی، پوشیدگیست در برهنگی، آزادیست در بندگی، زندگانیست در مرگ، شیرینیست در تلخی هرکه در این راه آید و بدین صفت نرود هر روز سرگردانتر باشد.شمارهٔ ۴۵: از شیخ ما سؤال کردند کی از خلق بحقّ چند راهست؟ بیک روایت گفت هزار راه بیش است و بروایتی دیگر گفت بعدد هر ذراتی ازموجودات راهیست بحقّ اما هیچ راه نزدیکتر و بهتر و سبکتر از آن نیست که راحتی به کسی رسد و ما بدین راه رفتیم وهمه را بدین وصیت میکنیم.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت مرد باید که بدو کار مشغول باشد: هرچ او را از خدای باز دارد از پیش برمیدارد و راحتی بدرویشی میرساند اگر این ارادت بدین صفت بسر برد به مقصود رسد.
هوش مصنوعی: شیخ بیان کرد که مرد باید به کاری مشغول باشد. هر چیزی که او را از خدا دور کند، باید کنار گذاشته شود و آسایش درویشی برای او به همراه میآورد. اگر این علاقه و دلبستگی را به همین شکل ادامه دهد، به هدفش خواهد رسید.