شمارهٔ ۱۶۱
شیخ گفت این کار بسر نَشُو تا خواجه بدر نَشُو، آنِ ما اینست! پس این ابیات در اثناء این سخن گفت، بیت:
چونان شدهام که دید نتوانندم
تا پیش تو ای نگار ننشانندم
خورشید تویی بذره من مانندم
چون ذره بخورشید همی دانندم
شمارهٔ ۱۶۰: شیخ را پرسیدند از شریعت و طریقت و حقّیقت، شیخ ما گفت این اسامی منازلست و این و منازل بشریت را بود. شریعت همه نفی و اثبات بود بر قالب و هیکل، و طریقت همه محو کلی باشد و حقّیقت همه حیرتست. بوبکر صدیق رضی اللّه عنه از دنیا میرفت و میگفت: یا هادی الطریق حرت، از حیرت حقّیقت آواز میداد این گفتها نشانست و نشان از بی نشان کفرست.شمارهٔ ۱۶۲: شیخ گفت طمع از کار بیرون باید کرد اگر خواهی کی عمل بر تو سبک گردد در عمل بیطمع باید بود:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت این کار بسر نَشُو تا خواجه بدر نَشُو، آنِ ما اینست! پس این ابیات در اثناء این سخن گفت، بیت:
هوش مصنوعی: شیخ گفت: "این کار را انجام نده تا خواجه در آن دخالت نکند؛ این نظر ماست!" سپس در حین صحبت این ابیات را بیان کرد:
چونان شدهام که دید نتوانندم
تا پیش تو ای نگار ننشانندم
هوش مصنوعی: من به مرحلهای رسیدهام که هیچکس نمیتواند مرا ببیند، تا زمانی که تو را به من نمیشناسانند.
خورشید تویی بذره من مانندم
چون ذره بخورشید همی دانندم
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید هستی و من مانند ذرهای هستم که به دور تو میچرخد. این ارتباطی نزدیک و عمیق میان ماست که همه میدانند.