گنجور

بخش ۳

وقتی قوّال در پیش شیخ ما این بیت می‌گفت:

سمر گشتم نگاری را که دیدار پری دارد
نبوت را همی سازد نه کار سرسری دارد

شیخ گفت چنین نباید گفت معاذ اللّه چنین باید گفت شعر:

نبودت را همی سازد نه کار سرسری دارد

یک روز دیگر قوّال پیش شیخ این بیت می‌خواند:

نه همرهی تو مرا راه خویش گیرو برو
ترا سلامت باد و مرا نگونساری

شیخ گفت چنین نباید گفت، باید گفت:

ترا سلامت باد و مرا سبکباری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقتی قوّال در پیش شیخ ما این بیت می‌گفت:
هوش مصنوعی: وقتی قوال این شعر را در حضور شیخ ما می‌خواند:
سمر گشتم نگاری را که دیدار پری دارد
نبوت را همی سازد نه کار سرسری دارد
هوش مصنوعی: من به خاطر دیدار با دختری که چهره‌ای همانند پری داشت، دل‌باخته شدم. او به نوعی یک مقام بالا و ویژه‌ای را به من ارزانی می‌دارد و به هیچ وجه مسائل سطحی و بی‌اهمیت را بررسی نمی‌کند.
شیخ گفت چنین نباید گفت معاذ اللّه چنین باید گفت شعر:
هوش مصنوعی: شیخ فرمود نباید چنین چیزی گفت، به هیچ‌وجه. آنچه باید گفت این است که شعر:
نبودت را همی سازد نه کار سرسری دارد
هوش مصنوعی: غیبت تو باعث می‌شود که دیگران به تو فکر کنند و به یاد تو باشند، و این نشان‌دهنده اهمیت تو در زندگی آنهاست.
یک روز دیگر قوّال پیش شیخ این بیت می‌خواند:
هوش مصنوعی: یک روز دیگر، قوال شعری را برای شیخ می‌خواند.
نه همرهی تو مرا راه خویش گیرو برو
ترا سلامت باد و مرا نگونساری
هوش مصنوعی: به من ملحق نشو و مسیر خودت را دنبال کن، برای تو آرزوی سلامت می‌کنم و برای من، تنهایی و افول است.
ترا سلامت باد و مرا سبکباری
هوش مصنوعی: برای تو آرزوی سلامتی دارم و برای خودم آرامش و سبکی می‌خواهم.