اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و گفتهاند که پدر شیخ ما سلطان محمود را عظیم دوست داشتی و او در میهنه سرایی بنا کرد کی اکنون معروف است به سرای شیخ و بر دیوار آن بنا نام سلطان و ذکر خدم و حشم و پیلان او و مراکب نقش کرد. و شیخ کودک بود، پدر را گفت مرا در این سرای یک در خانه بنا کن چنانک آن خانه خاصۀ من بود. پدر شیخ او را خانهای بنا کرد در بالاء آن سرای که صومعۀ شیخ آن است. چون خانه تمام گشت و در گل میگرفتند، شیخ بفرمود تا بر دیوار و سقف آن خانه جمله بنوشتند کی اللّه اللّه اللّه. پدرش گفت ای پسر این چیست؟ شیخ گفت هر کس بر دیوار خانۀ خویش نام امیر خویش نویسد. پدرش را وقت خوش شد و بفرمود کی هرچ به دیوار آن سرای نوشته بودند دور کردند و از آن ساعت باز در شیخ به چشمی دیگر نگریست و دل بر کار شیخ نهاد.
هوش مصنوعی: پدر شیخ، سلطان محمود، را بسیار دوست میداشت و در زادگاهش برای او یک ساختمان ساخت که اکنون به نام سرای شیخ شناخته میشود. بر دیوار این بنا، نام سلطان و صفات او و همچنین فیلها و مرکبهای او نوشته شده بود. وقتی شیخ هنوز کودک بود، از پدرش خواست تا برای او یک اتاق در این ساختمان بسازد و به گونهای باشد که آن اتاق مخصوص او باشد. پدرش نیز برای او اتاقی در بالای آن ساختمان ساخت که اکنون صومعه شیخ نامیده میشود. وقتی اتاق ساخته شد و در آن گلی گرفته میشد، شیخ دستور داد تا بر دیوار و سقف آن اتاق نام «اللّه» را بنویسند. پدرش از او پرسید این چه کار است، و شیخ پاسخ داد که هر کس باید نام حاکم خود را بر دیوار خانهاش بنویسد. پدرش از این جواب خوشحال شد و دستور داد که همه آنچه بر دیوار سرای شیخ نوشته شده بود، پاک کنند و از آن زمان به شیخ با دیدگاه بهتری نگاه کرد و به کار او توجه بیشتری نشان داد.