و شیخ بوالعباس قصاب خرقه ازدست محمدبن عبداللّه الطبری داشت و او از بومحمد جریری و او از جنید و او از سری سقطی و او از معروف کرخی و او از داود طایی و او از حبیب عجمی و او از حسن بصری و او از امیرالمؤمنین علی رضی اللّه عنهم اجمعین و او از دست مصطفی صلوات اللّه و سلامه علیه.
پس شیخ ما بوسعید با زاویۀ خویش شد. چون نماز بامداد سلام دادند، جماعت مینگریستند شیخ ابوالعباس را میدیدند جامۀ شیخ بوسعید پوشیده و شیخ بوسعید جامۀ شیخ بوالعباس پوشیده، همۀ جمع تعجب میکردند و میاندیشیدند کی این چه حالت تواند بودن. شیخ بوالعباس گفت آری دوش نثارها جمله نصیب این جوان میهنکی آمد، مبارکش باد. پس بوالعباس روی به شیخ ما کرد و گفت باز گرد و بمیهنه شو کی تا روز چند این عَلَم بر در سرای تو بزنند.
شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز، ما به حکم اشارت او بازآمدیم با صدهزار خلعت و فتوح، و مریدان جمع آمدند. و چون بمیهنه رسید شیخ بوالعباس را بآمل وفات رسید.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و شیخ بوالعباس قصاب خرقه ازدست محمدبن عبداللّه الطبری داشت و او از بومحمد جریری و او از جنید و او از سری سقطی و او از معروف کرخی و او از داود طایی و او از حبیب عجمی و او از حسن بصری و او از امیرالمؤمنین علی رضی اللّه عنهم اجمعین و او از دست مصطفی صلوات اللّه و سلامه علیه.
هوش مصنوعی: شیخ بوالعباس قصاب، جامهی خاصی از محمد بن عبدالله طبری داشت. محمد بن عبدالله، این جامه را از بومحمد جریری گرفته بود و بومحمد آن را از جنید دریافت کرده بود. جنید از سری سقطی این جامه را گرفته و سری سقطی از معروف کرخی دریافت کرده است. معروف این لباس را از داود طایی گرفته و داود نیز آن را از حبیب عجمی و حبیب از حسن بصری و حسن بصری از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دریافت کرده و او هم آن را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گرفته است.
پس شیخ ما بوسعید با زاویۀ خویش شد. چون نماز بامداد سلام دادند، جماعت مینگریستند شیخ ابوالعباس را میدیدند جامۀ شیخ بوسعید پوشیده و شیخ بوسعید جامۀ شیخ بوالعباس پوشیده، همۀ جمع تعجب میکردند و میاندیشیدند کی این چه حالت تواند بودن. شیخ بوالعباس گفت آری دوش نثارها جمله نصیب این جوان میهنکی آمد، مبارکش باد. پس بوالعباس روی به شیخ ما کرد و گفت باز گرد و بمیهنه شو کی تا روز چند این عَلَم بر در سرای تو بزنند.
هوش مصنوعی: شیخ بوسعید به زاویه خود رفت. زمانی که نماز صبح را به پایان رساندند، افراد جماعت متوجه شدند که شیخ ابوالعباس در لباس شیخ بوسعید و شیخ بوسعید در لباس شیخ ابوالعباس است. همه جمعیت متعجب شدند و تفکر کردند که این وضعیت چگونه ممکن است. شیخ ابوالعباس گفت: "بله، دیشب تمام نثارها نصیب این جوان میهنکی شد، مبارکش باشد." سپس به شیخ بوسعید اشاره کرد و گفت: "برگرد و به میهنه برو، زیرا تا چند روز دیگر این عَلَم بر در خانه تو خواهند زد."
شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز، ما به حکم اشارت او بازآمدیم با صدهزار خلعت و فتوح، و مریدان جمع آمدند. و چون بمیهنه رسید شیخ بوالعباس را بآمل وفات رسید.
هوش مصنوعی: شیخ با اشارهای از جانب خداوند بازگشت و همراه خود هدایای فراوان و موفقیتهایی به ارمغان آورد. سپس پیروانش جمع شدند. اما وقتی به زادگاهش رسید، خبر رسید که شیخ بوالعباس در آمل درگذشته است.