گنجور

بخش ۱۴

شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز کی هر وقت کی ما را اشکالی بودی در شب به نزدیک پیر بوالفضل حسن رفتیمی به سرخس، و آن اشکال حل کردیمی، و هم در شب مراجعت افتادی.

چون هفت سال برین صفت درآن بیابان مقام کرد بعد از آن به میهنه آمد شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز بعد از آن ما را تقاضای شیخ بوالعباس قصاب قدس اللّه روحه العزیز پدید آمد که بقیت مشایخ بود و پیر بوالفضل برحمت خدای تعالی پیوسته بود و ما را در مدت حیوة پیر هر اشکالی کی بودی بوی رجوع افتادی، چون او در نقاب خاک شد اشکال ما را هیچ کس معین نبود، الاشیخ بوالعباس قصاب. و شیخ ما بوسعید قدس اللّه روحه العزیز هیچ کس را شیخ مطلق نخواندی الاشیخ ابوالعباس قصاب را، و پیر بوالفضل را پیر خواندی، چه او پیر صحبت شیخ ما بوده است.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز کی هر وقت کی ما را اشکالی بودی در شب به نزدیک پیر بوالفضل حسن رفتیمی به سرخس، و آن اشکال حل کردیمی، و هم در شب مراجعت افتادی.
هوش مصنوعی: شیخ گفت: قدس الله روحه العزیز، هر بار که در شب ما با مشکلی مواجه می‌شدیم، به نزد پیر بوالفضل حسن در سرخس می‌رفتیم و او آن مشکل را حل می‌کرد. همچنین، در شب بازگشت نیز به مشکل دیگری برخورد می‌کردیم.
چون هفت سال برین صفت درآن بیابان مقام کرد بعد از آن به میهنه آمد شیخ گفت قدس اللّه روحه العزیز بعد از آن ما را تقاضای شیخ بوالعباس قصاب قدس اللّه روحه العزیز پدید آمد که بقیت مشایخ بود و پیر بوالفضل برحمت خدای تعالی پیوسته بود و ما را در مدت حیوة پیر هر اشکالی کی بودی بوی رجوع افتادی، چون او در نقاب خاک شد اشکال ما را هیچ کس معین نبود، الاشیخ بوالعباس قصاب. و شیخ ما بوسعید قدس اللّه روحه العزیز هیچ کس را شیخ مطلق نخواندی الاشیخ ابوالعباس قصاب را، و پیر بوالفضل را پیر خواندی، چه او پیر صحبت شیخ ما بوده است.
هوش مصنوعی: پس از هفت سال ماندن در آن بیابان، به وطن خود برگشت. شیخ گفت: «روحش پاک و عزیز باد». سپس درخواست ما از شیخ بوالعباس قصاب، که از باقی‌مانده‌های مشایخ بود، پدید آمد. پیر بوالفضل نیز همیشه زیر رحمت خداوند بود و در دوران حیاتش، در هر مشکلی به او مراجعه می‌کردیم. اما وقتی او به خاک رفت، هیچ‌کس در حل مشکلات ما کمکی نکرد، جز شیخ بوالعباس قصاب. همچنین شیخ ما، بوسعید، هیچ‌کس را شیخ مطلق نمی‌خواند، جز شیخ بوالعباس قصاب، و پیر بوالفضل را به عنوان پیر خود می‌شناخت، زیرا او دوست صمیمی شیخ ما بود.