گنجور

شمارهٔ ۳۳

ای دوست بیا که بی تو بودن عار است
جان بی تو ز من چو سایه دیوار است
صبح همه بی باده وصلت شام است
نور همه بی نور جمالت تار است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست بیا که بی تو بودن عار است
جان بی تو ز من چو سایه دیوار است
هوش مصنوعی: دوست عزیز، بیا که بدون تو بودن شرم‌آور است. جانم بدون تو مانند سایه‌ای است که در کنار دیواری قرار دارد.
صبح همه بی باده وصلت شام است
نور همه بی نور جمالت تار است
هوش مصنوعی: صبحی که بدون باده‌ی وصال تو باشد، از شام بی‌نور است و همه‌چیز بدون زیبایی‌ات تاریکی است.