گنجور

بخش ۶ - نعت

ای شرف مسند پیغمبری
نه فلکت نایب انگشتری
چرخ نهم سفره دربان تو
عقل دهم ریزه خور خوان تو
عهد تو چون موسم باران عزیز
شرع تو چون صحبت یاران عزیز
طوف کن کوی تو ایوان چرخ
ناز کش گوی تو چوگان چرخ
مهر فلک آینه رای تو
قلزم هستی کف دریای تو
در حرم بندگی تو قوا
جمع چو در قوت بنطاسیا
جمله قوا عالیه و سافله
در ره اخلاص تو همقافله
گوش فلک حلقه کش بندگیت
خنده صبح ار لب فرخنده گیت
موسی و عیسی همه محتاج تو
هفت سماسلم معراج تو
گشته بلند از سر تو سروری
هندوی تو جای زحل مشتری
آب رخ نه فلک از جوی تست
ملک شرف رهن سر کوی تست
عرش اگردعوی رفعت نمود
چرخ ز درگاه تو برهان شنود
نافه به خلق تو فرستاده باج
یاد تو ز اندیشه گرفته خراج
گر شده تعلیم تو استاد وهم
کرد همای خرد از خاد فهم
لطف تو کرده نظری بر زبان
دامنش از سود زده بر میان
کرده اگر تیر قبولت هدف
گشته بدن غیرت روح از شرف
نافه چین داغ کش بوی تست
جزیه ده غالیه موی تست
رای تو مهر فلک خانه زاد
جود سحاب از کف تو مستفاد
یافته چون روح بخاری جنین
قالب شک از تو روان یقین
خلق تو از نافه جنایت گرفت
کوی تو از کعبه ولایت گرفت
حکمت حق قاعده دین تو
ملت روح القدس آئین تو
پیش شبانی تو عالم رمه
سایه نداری که تو نوری همه
فذلکه هستی و خاتم توئی
غایت ایجاد دو عالم توئی
اینهمه پاکی که به زینت گرفت
دامن عقل از تو ودیعت گرفت
آب خضر چون سر من چاکرت
خواسته دریوزه ز خاک درت
چونکه نسیم تو حمایتگر است
شعله ز بستان ارم خوشتراست
روضه دین تو چو باغ ارم
از تف باحور معاصی چه غم
ذمت اشراق رهین تو شد
خاک نشین در دین تو شد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شرف مسند پیغمبری
نه فلکت نایب انگشتری
هوش مصنوعی: ای برتر از مقام پیامبری، تو نه تنها یک جانشین هستی، بلکه به اندازه‌ای بزرگ هستی که انگشتری فلک را هم دراختیار داری.
چرخ نهم سفره دربان تو
عقل دهم ریزه خور خوان تو
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن، انتظار دارد عقل و خردش در خدمت و کمک به معشوق باشد. او خود را مانند مهمانی می‌داند که در کنار سفره‌ای که معشوق برای او گسترده، در حال تناول و استفاده از نعمت‌ها و دانش اوست. به نوعی، شاعر عزم خود را برای بهره‌برداری از智慧 و هدایت معشوق ابراز می‌کند.
عهد تو چون موسم باران عزیز
شرع تو چون صحبت یاران عزیز
هوش مصنوعی: زمانی که به تو تعهد می‌بندم، مانند فصل باران است که زندگی و شادابی به ارمغان می‌آورد؛ و احکام و قوانین تو نیز مانند گفت‌وگو با دوستان نزدیک و عزیز است که دل را جلا می‌دهد و احساس نزدیکی را به ارمغان می‌آورد.
طوف کن کوی تو ایوان چرخ
ناز کش گوی تو چوگان چرخ
هوش مصنوعی: ای خوش آمدی به کوی تو، گویی که دوری به پا می‌زند و چرخش چرخ زندگی تو را بازی می‌کند.
مهر فلک آینه رای تو
قلزم هستی کف دریای تو
هوش مصنوعی: خورشید آسمان، بازتاب تفکر تو است و وجود تو همانند دریا است که عمق و وسعتی بی‌پایان دارد.
در حرم بندگی تو قوا
جمع چو در قوت بنطاسیا
هوش مصنوعی: در خانهٔ بندگی تو، نیروهایم را جمع کرده‌ام، مانند نیروی موجود در بنطاسیا.
جمله قوا عالیه و سافله
در ره اخلاص تو همقافله
هوش مصنوعی: تمام نیروها و قدرت‌ها، چه قوی و چه ضعیف، در مسیر صداقت و خلوص نیت تو همراه و هم راه هستند.
گوش فلک حلقه کش بندگیت
خنده صبح ار لب فرخنده گیت
هوش مصنوعی: گوش آسمان به خواسته‌ات توجه دارد و صبح را با لبخند زیبایت آغاز می‌کند.
موسی و عیسی همه محتاج تو
هفت سماسلم معراج تو
هوش مصنوعی: موسی و عیسی هم به تو نیاز دارند، تویی که عروج و بلندیِ مقام تو به همه چیز معنا می‌دهد.
گشته بلند از سر تو سروری
هندوی تو جای زحل مشتری
هوش مصنوعی: به خاطر وجود تو، مقام و رتبه‌ای که داشتی، اکنون به جایی رسیده که از جایگاه زحل و مشتری نیز فراتر رفته‌ای.
آب رخ نه فلک از جوی تست
ملک شرف رهن سر کوی تست
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو به قدری زیباست که حتی آسمان هم از تو تأثیر گرفته است. این زیبایی و جایگاه تو از آنِ توست و در واقع تو سرآغاز زیبایی‌ها هستی.
عرش اگردعوی رفعت نمود
چرخ ز درگاه تو برهان شنود
هوش مصنوعی: اگر آسمان به مقام و بلندی خود boasting کند، چرخش و حرکتش از درگاه تو شنیدنی است.
نافه به خلق تو فرستاده باج
یاد تو ز اندیشه گرفته خراج
هوش مصنوعی: نافه با زیبایی‌ات به دل‌ها فرستاده شده و یاد تو از دل‌ها با اندیشه‌هاش سود می‌برد.
گر شده تعلیم تو استاد وهم
کرد همای خرد از خاد فهم
هوش مصنوعی: اگر یادگیری تو به معلمی تبدیل شده و او را در وهم و خیال انداخته است، خرد تو در خدمت فهم و درک قرار می‌گیرد.
لطف تو کرده نظری بر زبان
دامنش از سود زده بر میان
هوش مصنوعی: لطف و محبت تو باعث شده که نگاهی به دامن زبانش بیندازم و از خوشی به میانه‌اش بیفزایم.
کرده اگر تیر قبولت هدف
گشته بدن غیرت روح از شرف
هوش مصنوعی: اگر تیر محبت تو به هدف قرار گرفته باشد، پس غیرت وجود انسان به روحش از عرش بالا می‌رود.
نافه چین داغ کش بوی تست
جزیه ده غالیه موی تست
هوش مصنوعی: عطر مظلوم و دلنشین تو به قدری قوی و خاص است که هرگز از خاطرها نخواهد رفت. زیبایی و جذابیت تو همچنان در ذهن همه نقش بسته است.
رای تو مهر فلک خانه زاد
جود سحاب از کف تو مستفاد
هوش مصنوعی: نظر و اراده تو چون مهر آسمان، به همراه خود نعمت و بخشش را به ارمغان می‌آورد و باران از دستان تو به زمین می‌ریزد.
یافته چون روح بخاری جنین
قالب شک از تو روان یقین
هوش مصنوعی: وقتی روح بخاری به شکل جنین در می‌آید، نداشتن شک از تو آشکار می‌شود و یقین به وجود می‌آید.
خلق تو از نافه جنایت گرفت
کوی تو از کعبه ولایت گرفت
هوش مصنوعی: آفرینش تو از گناه و خطا نشأت گرفته و مسیر تو به سرزمین حق و رهبری درست منتهی می‌شود.
حکمت حق قاعده دین تو
ملت روح القدس آئین تو
هوش مصنوعی: حکمت الهی اساس دین تو و روح پاک تو قانون زندگی‌ات است.
پیش شبانی تو عالم رمه
سایه نداری که تو نوری همه
هوش مصنوعی: هیچ سایه‌ای در این عالم که به تو نزدیک باشد وجود ندارد، زیرا تو مانند نوری هستی که همه چیز را روشن می‌کند.
فذلکه هستی و خاتم توئی
غایت ایجاد دو عالم توئی
هوش مصنوعی: پس تو حقیقت هستی و هدف نهایی این دو جهان هستی.
اینهمه پاکی که به زینت گرفت
دامن عقل از تو ودیعت گرفت
هوش مصنوعی: پاکی و صفای وجود عقل، به خاطر تربیت و تعلیم توست که به او منتقل شده است.
آب خضر چون سر من چاکرت
خواسته دریوزه ز خاک درت
هوش مصنوعی: آب حیات، چون سرم برای تو است، begging از خاک در خانه‌ات.
چونکه نسیم تو حمایتگر است
شعله ز بستان ارم خوشتراست
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم وجود تو آرامش‌بخش است، شعله‌ای که از باغ ارم برخاسته، لذت‌بخش‌تر به نظر می‌رسد.
روضه دین تو چو باغ ارم
از تف باحور معاصی چه غم
هوش مصنوعی: باغ دین تو مانند باغ ارم زیبا و سرسبز است، اما آتش گناهان و معاصی باعث شده که نگران و غمگین باشی.
ذمت اشراق رهین تو شد
خاک نشین در دین تو شد
هوش مصنوعی: ذمت اشراق به خاطر تو به خاک نشینی افتاده و در دین تو قرار گرفته است.