بخش ۲ - مناجات و تمجید
ای خرد از حلقه به گوشان تو
خلق خوش از عطر فروشان تو
ای ز تو این گوی گریبان چرخ
گوی شده پیش تو چوگان چرخ
ای ز تو نه طاق فلک پر شروق
ای ز تو آراسته این چار سوق
داغ تو بر جبهه روح القدس
خاک درت آب چهار استطقس
حلقه تعلیم تو در گوش عقل
غاشیه حکم تو بر دوش عقل
زنگ غمت صیقل مرآت دل
یاد تو تعمیر خرابات دل
ذات تو مصداق وجود صفات
لیک صفات تو همه عین ذات
گردن ما سخره طوق فنا
ملک قدم خاص و مسلم ترا
قد ابد پیش بقای تو پست
قامت معنی ز ثنای تو پست
از تو ضمیر خرد آراسته
فیض تو پهلوی عدم کاسته
از تو جهان مرکز و هستی مدار
از تو فلک پخته زمین خام کار
گردش چرخ از تو به انجام شد
کار عدم از تو چنین خام شد
خور ز تو چون باده افق همچو جام
کار فلک از تو چنین با نظام
تخم کواکب تو پراکنده ای
ناف شب از مشگ تو آکنده ای
تاج خرد از تو مکلل شده
زیج وجود از تو مجدول شده
روی زمین روز تورخشان کنی
زلف فلک شب تو پریشان کنی
بی تو روان ره نبرد سوی تن
جان نرهد بی تو ز جادوی تن
قالب جنبنده تو بی جان کنی
باز رگ مرده تو شریان کنی
چهره خورشید درخشان ز تست
گردش نه چرخ به سامان زتوست
از تو جهان هستی جاوید یافت
مار شب و مهره خورشید یافت
یافت ز تو جوف سپهر برین
زهره دریا و سپرز زمین
طفل سخن دامن لب رادهی
مهره صبح افعی شب را دهی
یاد تو شد صحت جان سقیم
بوی تو شد قوت دماغ نسیم
منطقه چرخ شتاب از تو یافت
ملکت ایجاد کتاب از تو یافت
کنه تو اندیشه تصور نکرد
جام تصور ز تو کس پر نکرد
عقل به تأئید دلیل و قیاس
گفت نهد معرفتت را اساس
برق تو خود خرمن ادارک سوخت
بال و پر مرغ خرد پاک سوخت
ای گهر ما صدف نعمتت
وی گنه ما علف رحمتت
خاک درت سرمه اشراق شد
زین شرف اندر دو جهان طاق شد
ضمت جانش به تو بسپرده ام
وقف غلامی تواش کرده ام
هر که غلامی ترا در خور است
از گهر عقل گرامی تراست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خرد از حلقه به گوشان تو
خلق خوش از عطر فروشان تو
هوش مصنوعی: ای خرد، تو مانند افرادی هستی که حلقهای به گوش دارند و به زیبایی و طراوت مینگرند. تو خوشبو و دلنشین هستی همانطور که عطر فروشها عطرهای دلپذیر را عرضه میکنند.
ای ز تو این گوی گریبان چرخ
گوی شده پیش تو چوگان چرخ
هوش مصنوعی: ای تو که به خاطر وجودت، بازی چرخ زمان مثل یک دایره در دست توست و تو همچون بازیکنی در میدان زندگی، به راحتی بر آن تسلط داری.
ای ز تو نه طاق فلک پر شروق
ای ز تو آراسته این چار سوق
هوش مصنوعی: ای که وجود تو همچون آفتابی است که در آسمان میدرخشد و به زندگی و زیبایی در بازارها و مکانهای مختلف شکل میبخشد.
داغ تو بر جبهه روح القدس
خاک درت آب چهار استطقس
هوش مصنوعی: درد و غم تو بر سرم سنگینی میکند، همانطور که خاک در ورودی خانهات باعث خوشحالی و امید میشود.
حلقه تعلیم تو در گوش عقل
غاشیه حکم تو بر دوش عقل
هوش مصنوعی: تعلیم و آموزش تو در ذهن و فکر من قرار دارد و دستورات و فرمانهای تو بر عهده و مسئولیت من است.
زنگ غمت صیقل مرآت دل
یاد تو تعمیر خرابات دل
هوش مصنوعی: غم تو مانند زنگی است که دل را برای یادآوری تو شفاف میکند و با یاد تو خرابهای دل را ترمیم مینماید.
ذات تو مصداق وجود صفات
لیک صفات تو همه عین ذات
هوش مصنوعی: وجود تو نمونهای از صفات است، اما صفات تو در واقع خود ذات تو هستند.
گردن ما سخره طوق فنا
ملک قدم خاص و مسلم ترا
هوش مصنوعی: گردن ما مثل طوقی است که به گردن فانی بودن آویخته شده، و نشاندهندهی مقام ویژه و مسلم توست.
قد ابد پیش بقای تو پست
قامت معنی ز ثنای تو پست
هوش مصنوعی: وجود تو برتر از هر چیز دیگری است و هر چیزی که به تو اشاره کند، در مقایسه با عظمت تو، کوچک و ناچیز به نظر میرسد.
از تو ضمیر خرد آراسته
فیض تو پهلوی عدم کاسته
هوش مصنوعی: افراد به واسطه تو به دانش و حکمت مجهز شدهاند و نعمت تو باعث شده که از نیستی کاسته شود.
از تو جهان مرکز و هستی مدار
از تو فلک پخته زمین خام کار
هوش مصنوعی: از توست که جهان در مرکز قرار دارد و هستی به دور تو میچرخد. از توست که آسمان به کمال رسیده و زمین هنوز در حال آمادهسازی است.
گردش چرخ از تو به انجام شد
کار عدم از تو چنین خام شد
هوش مصنوعی: چرخ زندگی به خاطر تو به پایان رسید و موجودیت از تو به چنین حالت ناپختگی درآمد.
خور ز تو چون باده افق همچو جام
کار فلک از تو چنین با نظام
هوش مصنوعی: چشم تو چون خورشید میدرخشد و افق را مانند جام پر از زیبایی میسازد. کارهای آسمان هم به خاطر وجود تو به این شکل منظم و زیبا هستند.
تخم کواکب تو پراکنده ای
ناف شب از مشگ تو آکنده ای
هوش مصنوعی: شما در دل شب مانند دانههای ستارهای که پراکندهاند، با عطر خوش مشگ خود فضا را پر کردهاید.
تاج خرد از تو مکلل شده
زیج وجود از تو مجدول شده
هوش مصنوعی: تاج دانایی و حکمت تو را زینت بخشیده و وجودت مزین به عظمت و شکوه شده است.
روی زمین روز تورخشان کنی
زلف فلک شب تو پریشان کنی
هوش مصنوعی: اگر بر زمین روز را روشن کنی، آنگاه زلف فلک را که نماد شب است، پریشان میکنی.
بی تو روان ره نبرد سوی تن
جان نرهد بی تو ز جادوی تن
هوش مصنوعی: بدون تو، روح نمیتواند راهی را بپیماید و جان از جادوی تن آزاد نمیشود.
قالب جنبنده تو بی جان کنی
باز رگ مرده تو شریان کنی
هوش مصنوعی: بدن زندهات را بیروح میسازی و بار دیگر رگ مردهات را به جریان میاندازی.
چهره خورشید درخشان ز تست
گردش نه چرخ به سامان زتوست
هوش مصنوعی: درخشش چهره خورشید به خاطر توست و حرکت چرخ جهان به واسطه تو سامان یافته است.
از تو جهان هستی جاوید یافت
مار شب و مهره خورشید یافت
هوش مصنوعی: به خاطر تو، جهان همیشه باقی است. شب به وجود آمده و خورشید نورانیت را پیدا کرده است.
یافت ز تو جوف سپهر برین
زهره دریا و سپرز زمین
هوش مصنوعی: چشماندازهای زیبای آسمان و دریا و زمین زادهٔ وجود توست.
طفل سخن دامن لب رادهی
مهره صبح افعی شب را دهی
هوش مصنوعی: کودک کلام را از دامن لب آموختهای، صبح را با محبت به او بده و شب را با افعی به او سپار.
یاد تو شد صحت جان سقیم
بوی تو شد قوت دماغ نسیم
هوش مصنوعی: یاد تو سبب سلامتی روح بیمار من شد و عطر تو مانند نیرویی برای نفسهای نسیم گشت.
منطقه چرخ شتاب از تو یافت
ملکت ایجاد کتاب از تو یافت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چرخش و تحول در عالم به واسطه وجود تو آغاز شده و همچنین، خلاقیت و تولید علم و دانش به کمک تو تحقق یافته است.
کنه تو اندیشه تصور نکرد
جام تصور ز تو کس پر نکرد
هوش مصنوعی: در درون اندیشهام، هیچکس نتوانسته است تصویری از تو را ایجاد کند؛ چون هیچکس به اندازهٔ تو در قلب و ذهن من جای ندارد.
عقل به تأئید دلیل و قیاس
گفت نهد معرفتت را اساس
هوش مصنوعی: عقل با حمایت دلایل و سنجشها گفت که باید پایههای دانشت را مستحکم کنی.
برق تو خود خرمن ادارک سوخت
بال و پر مرغ خرد پاک سوخت
هوش مصنوعی: نور و درخشش تو باعث میشود که خُلق و فهم عمیق آسیب ببیند و پر و بال اندیشههای پاک از بین برود.
ای گهر ما صدف نعمتت
وی گنه ما علف رحمتت
هوش مصنوعی: ای گوهر، تو همچون صدفی هستی که نعمتهای فراوانی را در خود جای دادهای و ما مانند علفهایی هستیم که زیر سایهی رحمت تو رشد میکنیم.
خاک درت سرمه اشراق شد
زین شرف اندر دو جهان طاق شد
هوش مصنوعی: خاک پای تو موجب نور و روشنایی شد و به خاطر این عظمت، دنیا به دو نیمه تقسیم شده است.
ضمت جانش به تو بسپرده ام
وقف غلامی تواش کرده ام
هوش مصنوعی: من جانم را به تو سپردهام و زندگیام را وقف خدمت به تو کردهام.
هر که غلامی ترا در خور است
از گهر عقل گرامی تراست
هوش مصنوعی: هر کسی که بندهای شایستهی تو باشد، از جوهر عقل و فطرت ارزشمندی تو نشأت میگیرد.