بخش ۱۰ - منقبت امام زمان
ای علمت کنیت نام نبی
خورده لبت آب زجام نبی
مهدی دین هادی عالم توئی
روشنی دیده آدم توئی
حافظ شرعی وامام امم
طاعت تو فرض همی بر ذمم
جان توئی و هردو جهانت تن است
مهر و مه از نور رخت روشن است
آهن مریخ شده موم تو
عیسی عقل آمده ماموم تو
چرخ که این اوج فروشی کند
بر در تو حلقه بگوشی کند
عقل که لافش ز سروشی بود
پیش تو در نکته نیوشی بود
ای ملک و ملتت از خون دین
خاک جهان کرده زمانه عجین
فتنه بر اقطار جهان تاخته ست
تیغ حوادث ز نیام آخته ست
بهر چه یک لحظه بخون ستم
گل نکنی خاک وجود و عدم
ای پدرت رهبر افلاکیان
سایه فکن بر سر این خاکیان
شخص تو چون روح و جهان چون بدن
در بدنش طرح تصرف فکن
ما همه مقهور و توئی قهرمان
خون دل ودین ز جهان واستان
ظلم ز عدل تو سقیم المزاج
خود ز چه عدل تو ندارد رواج
عالم دین را بجهان شگفت
ظلمت طوفان حوادث گرفت
شرع تو کشتی ست بیا نوح باش
ما همگی تن تو بیا روح باش
اسب تو بر آخور عطلت چراست
خود و رکاب مه و مهرت کجاست
زین فلک چونت ابر باره نیست
اشهب روز ادهم شب بهر کیست
یار نشد دل تو بیا یار شو
گردن غم بشکن و دلدار شو
درد تو جان داروی جانهای ماست
خاک درت آب روان های ماست
دیده به دیدار بیا باز کن
پرده آهنگ دگر ساز کن
کن فکن خلوت اسرار باش
ما همه مستیم تو هشیار باش
تا که در افلاک بود نحس و سعد
یا دی و امروز بود قبل و بعد
سعد فلک باد به فرمان تو
عیش جهان باد به دوران تو
عیش گر آبستن کامت شود
یاچومی فتح به جامت شود
باد میسر ز تو تا صور عشق
کار سقنفور ز کافور عشق
روغن اشراق از آب تو باد
در قدمت همچو رکاب تو باد
بخش ۹ - منقبت ائمه اطهار: ای گهر غیب ز کان شمابخش ۱۱ - سبب نظم این دفتر: من که در این باغ چو مرغ سحر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای علمت کنیت نام نبی
خورده لبت آب زجام نبی
هوش مصنوعی: ای که علمت به نام پیامبر است، کامت به لطف و می مانند که از جام پیامبر نوشیدهای.
مهدی دین هادی عالم توئی
روشنی دیده آدم توئی
هوش مصنوعی: ای مهدی، تو پیشوای دین و راهنمای جهانی؛ تو روشنایی چشمان انسانها هستی.
حافظ شرعی وامام امم
طاعت تو فرض همی بر ذمم
هوش مصنوعی: حافظ درستکار و پیشوای مردم است و اطاعت از تو برای همگان واجب و الزامی است.
جان توئی و هردو جهانت تن است
مهر و مه از نور رخت روشن است
هوش مصنوعی: جان تو هستی و تمام وجودت جسمی است که در دو جهان جایی دارد. نور چهرهات مانند خورشید و ماه، روشنی بخش هستی است.
آهن مریخ شده موم تو
عیسی عقل آمده ماموم تو
هوش مصنوعی: آهن که نشانهای از سختی و مقاومت است، حالا نرم و لطیف مانند موم شده است؛ و عقل و خرد به مانند عیسی که مایه حیات و شکوفایی است، به وجود تو گرما و زندگی بخشیده است.
چرخ که این اوج فروشی کند
بر در تو حلقه بگوشی کند
هوش مصنوعی: اگر چرخ فلک این طور بر تو بگذرد و بر در تو بایستد، باید گوش به فرمانش باشی.
عقل که لافش ز سروشی بود
پیش تو در نکته نیوشی بود
هوش مصنوعی: عقل اگرچه در سخن خود ادعای زیادی دارد، اما در مقابل تو باید به دقت گوش کند و از نکات ظریف یاد بگیرد.
ای ملک و ملتت از خون دین
خاک جهان کرده زمانه عجین
هوش مصنوعی: ای پادشاه و سرزمینت، از خون دین در این دنیا نقش و نگاری سرشته شده که زمانه را به هم پیوند داده است.
فتنه بر اقطار جهان تاخته ست
تیغ حوادث ز نیام آخته ست
هوش مصنوعی: بلا و بحران در همه جا گسترش یافته و رویدادهای ناگوار به شدت رخ میدهند.
بهر چه یک لحظه بخون ستم
گل نکنی خاک وجود و عدم
هوش مصنوعی: برای هر آنچه که یک لحظه به خون ظلم نمیکشی، خاک وجود و عدم را در هم نریزی.
ای پدرت رهبر افلاکیان
سایه فکن بر سر این خاکیان
هوش مصنوعی: ای پدر، تو رهبری آسمانیها هستی، بر این زمیننشینان سایهات را بگستران.
شخص تو چون روح و جهان چون بدن
در بدنش طرح تصرف فکن
هوش مصنوعی: شخص تو مانند روح است و جهان مانند بدن، پس در این بدن به جنبههای مختلف اثر بگذار.
ما همه مقهور و توئی قهرمان
خون دل ودین ز جهان واستان
هوش مصنوعی: ما همه تحت تاثیر و سرنوشت تو هستیم و تو قهرمان واقعی هستی، پس از دل و دین خود برای بهبود جهان تلاش کن.
ظلم ز عدل تو سقیم المزاج
خود ز چه عدل تو ندارد رواج
هوش مصنوعی: ظلم به خاطر عدل تو دچار بیماری است، زیرا خود ظلم به خاطر عدالت تو رونق ندارد.
عالم دین را بجهان شگفت
ظلمت طوفان حوادث گرفت
هوش مصنوعی: در میان رویدادهای عجیب و تاریکی که همچون طوفان بر جهان حاکم شده، دانشمندان دینی دچار مشکلات و چالشهای فراوانی شدهاند.
شرع تو کشتی ست بیا نوح باش
ما همگی تن تو بیا روح باش
هوش مصنوعی: قانون و دستورات تو مانند یک کشتی است، بنابراین بیا مانند نوح عمل کن. همه ما به تو وابستهایم، پس به روح این کشتی تبدیل شو و ما را نجات بده.
اسب تو بر آخور عطلت چراست
خود و رکاب مه و مهرت کجاست
هوش مصنوعی: اسب تو در آخور انتظار و بیتحرکی جا خوش کرده است، و جایی که باید تو را در مه و زیباییات همراهی کند، گم شده است.
زین فلک چونت ابر باره نیست
اشهب روز ادهم شب بهر کیست
هوش مصنوعی: در این جهان، مانند ابرهای باران زا نیستی؛ روزها به رنگ خاکستری و شبها سیاه و تیرهاند. برای چه کسی این وضعیتهاست؟
یار نشد دل تو بیا یار شو
گردن غم بشکن و دلدار شو
هوش مصنوعی: اگر یارت نیستی، بیا و یار باش. گردن غم را بشکن و به عشق و محبت بپرداز.
درد تو جان داروی جانهای ماست
خاک درت آب روان های ماست
هوش مصنوعی: درد و رنج تو زندگی بخش و درمانکننده جانهای ماست و خاک تو همانند آب زلالی است که برای ما جان میآورد.
دیده به دیدار بیا باز کن
پرده آهنگ دگر ساز کن
هوش مصنوعی: چشمهایت را باز کن و در دیدار حضور یاب، پردهها را کنار بزن و زمینهای جدید فراهم کن.
کن فکن خلوت اسرار باش
ما همه مستیم تو هشیار باش
هوش مصنوعی: در جمع دوستانهای که داریم، به رازهای درونیمان پرداخته و از خود رنجوری نکنیم. ما همه در حال شادی و نشئگی هستیم، اما تو باید با هوشیاری رفتار کنی و مراقب خودت باشی.
تا که در افلاک بود نحس و سعد
یا دی و امروز بود قبل و بعد
هوش مصنوعی: تا وقتی که در آسمانها، نحسی و خوشی وجود دارد، یا دیروز و امروز وجود دارند، همیشه پیش و پس وجود دارد.
سعد فلک باد به فرمان تو
عیش جهان باد به دوران تو
هوش مصنوعی: ای سعد، سپهر به فرمان توست و زندگی دنیا به دور تو میگذرد.
عیش گر آبستن کامت شود
یاچومی فتح به جامت شود
هوش مصنوعی: اگر زندگی تو به لطفی خوشایند پر شود یا اگر پیروزی به تو روی آورد، شاد باش و از آن لذت ببر.
باد میسر ز تو تا صور عشق
کار سقنفور ز کافور عشق
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیانگر تأثیر عشق و احساسات عمیق انسانی است. در اینجا به وسیلهی باد، نماد حرکت و آزادی، عشق به تصویر کشیده شده است. عشق به گونهای نمایانگر مواد و عناصر گرانبهای دیگر مانند کافور و همچنین به وجود آورندهی زیبایی و نشاط در زندگی است. در کل، این شعر حس شعف و زیبایی را که عشق در زندگی انسان ایجاد میکند، به تصویر میکشد.
روغن اشراق از آب تو باد
در قدمت همچو رکاب تو باد
هوش مصنوعی: روغن اشراق به معنای روشنایی و دانایی است که از آب تو نشأت میگیرد، و باد نیز در اینجا به عنوان نماد حرکت و پیشرفت در کنار توست، مانند رکابی که به پایت بزند. به عبارت دیگر، این جملات به تقدیر از نور و آگاهی ناشی از وجود تو، و همچنین حرکت و پشتیبانی که به آن میبخشد، اشاره دارند.